چکیده:
بعثت پیامبر اعظم(ص) و نزول قرآن کریم، به تدریج باورها، جهانبینی و هنجارهای جامعه جاهلی را تغییر داد و آن را به سمت مفاهیمی والاتر و عمیقتر رهنمون ساخت. این تحول و انقلاب عقیدتی- اجتماعی، ناگزیر نظام زبانی را نیز با دگردیسی عمیقی درگیر نمود؛ چراکه «زبان» به مثابه پدیدهای اجتماعی- فرهنگی پیوند چندسویه و متقابلی با بافت اجتماعی و نظامهای ارزشی جامعه دارد و هرگونه تغییر در چارچوبهای فکری و عقیدتی جامعه با فهم نشانه های زبانی مرتبط است.
یکی از وجوه شایسته توجه در تغییر نظام ارزشی جامعه صدر اسلام، تغییر بنیادینی است که در مفاهیم «حب» (= عشق) و مشتقات آن رخ داد؛ بهطوریکه در قرآن کریم، دایره معنایی این واژه با مفهوم مستفاد از آن در دوره جاهلی، تغییر اساسی یافت. محور همنشینی واژه «حب» در هنجارهای ادبی- اجتماعی جامعه جاهلی به محبوبههای شاعران و ابطال و آثار مسکن و کاشانه و دیار آنها محدود میشد و مفاهیم والا و چالشبرانگیز اعتقادی، مورد توجه و عنایت نبود؛ اما در رهیافتهای معناشناختی قرآن کریم، حوزه معنایی «حب» رنگ اعتقادی- اسلامی به خود گرفت و نظام دلالی آن، از حب و عشق زمینی به حب الهی و محبت چندسویه متعالی خدا- انسان تغییر جهت داد؛ بهطوریکه قرنهاست محورها و حدود حب الهی محل بحث اندیشمندان و چه بسا تکوین نحلههای خاص عقیدتی نیز بوده است. مقاله حاضر با عطف توجه به این موضوع مهم، تلاشی است جهت بررسی تحول معناشناختی واژه حب و مشتقات آن در قرآن کریم.
خلاصه ماشینی:
"2. معنای «حب» در ادبیات و فرهنگ جاهلی در ادبیات و فرهنگ عرب، پیش از نزول قرآن (= عصر جاهلی) واژه «حب» و مشتقات آن به معنای «دوستداشتن» و «مهرورزیدن» به کار میرفت؛ البته دوستی و علاقهای که جنبه مادی و جنسی داشت و شامل علاقه و دوستی محبوبهها یا در نهایت، قبیله و وابستگان خونی عرب جاهلی میشد؛ نمونههای برجامانده از سرودههای شعرای جاهلی بهوضوح این معنا را مشخص میکند؛ چنانکه در بیتی از عمرو بن قعاس المرادی آمده است: ألا یا بیت بالعلبـاء بیــت و لولا حب أهلک ما أتیت (2) (ابنمیمون، 1991، ص85) یا در بیتی از السموأل آمده است: یقرب حب الموت آجالنا لنا و تکرهه آجالهــم فتطــول (3) (السموأل، 1402، ص91) در بیتی از زهیر بن أبیسلمی نیز معنای عشقورزیدن- به مفهوم مهر و علاقه به محبوبه- برای واژه حب به کار رفته است: و صحوت عنها بعد حب داخل و الحب تشربه فؤادک داء (4) (ابنأبیسلمی، 1988، ص21) در جامعه جاهلی، زبان به عنوان برایندی از محیط اجتماعی ـ فرهنگی، کارکرد خاص و ویژهای، متناظر با شیوههای زندگی عرب جاهلی یافته بود؛ بهطوریکه واژه حب و مشتقات آن به حدی در شعر سخنوران آن عصر، در معنای عشقورزی و دوستی محبوبهها به کار رفته بود که واژه حب، عشق به محبوبهها، دلدادگان را به ذهن متبادر میکرد؛ برای نمونه در ابیات زیر واضح است که منظور شاعران، عشق به محبوبههاست و کاملا جنبه مادی و ملموس دارد؛ چنانکه در شعری از طرفه بن العبد چنین معنایی مستفاد میشود: و أنی اهتدت سلمی وسائل بیننا بشاشة حب باشر القلب داخله (5) (طرفه، 2000، ص127) در بیتی از عنتره بن شداد نیز همین معنا دیده میشود: خلیلی أمسی حب عبـلة قاتـلی و بأسی شدید و الحسام مهند (6) (عنتره بن شداد، 1983، ص28) همو در بیتی دیگر میسراید: و لولا حب عبلة فی فؤادی مقیم ما رعیت لهم جمالا (7) (همان، ص82) در این بیت عنتره میگوید: «اگر عشق عبله در دل من جای نمیگرفت، هرگز شتران [آنها را] به چرا نمیبردم»."