چکیده:
داشتند،مهمترین نیاز کارکنان رشد بوده.بیشترین رضایت شغلی به نوع کار و همکاران و کمترین رضایت به حقوق و دستمزد و ارتقا مربوط بود.نتیجهگیری:رضایت از شغل باعث میشد کارکنان برای دستیابی به اهداف سازمان کوشش قابل توجهی کنند.اگرچه نیازهای زیستی برای اکثر کارکنان مطرح بود،ولی نیاز به احترام در اجتماع در اولویت قرار داشت.
خلاصه ماشینی:
"کلید واژهها: عوامل انگیزشی،رضایت شغلی،کارمند،سرپرست دکتر محمد باقر کجباف1 گروه روانشناسی،دانشکده روانشناسی،دانشگاه اصفهان طاهره پورکاظم دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان مقدمه علم مدیریت نوین سعی دارد مدیران را به عنوان زمامداران امور،با رفتار خود و دیگران و ارائه روشهای مناسب برای حرکت به سوی تکامل آشنا کند،تا همه کارکنان سازمان با رشد اقتصادی، صنعتی و سازمانی موجود به گونهای هماهنگ شوند که اصالت انسانی و معنویت آنها حفظ شود و تکامل یابد.
با توجه به فرضیه دیگر به این نتیجه میرسیم که بین اولویتبندی عوامل انگیزشی از دیدگاه سرپرستان و کارکنان و رضایت شغلی در سطح اطمینان 59 درصد،رابطه معنیداری (r-0/065) وجود دارد.
سؤال مهمی که مسئوولان باید پاسخگو باشند،این است که کارکنان آنها واقعا از کار و شغل خود چه میخواهند؟چنانکه از نتایج پیداست،از فرضیه اول این تحقیق نتیجه میگیریم که از دیدگاه سرپرستان نیازهای فیزیولوژیکی،یعنی نیازهایی که موجود زنده برای ادامه زندگی و تداوم هستی خود باید آنها را ارضا کند(از قبیل غذا،آب،حقوق و دستمزد و شرایط کار)،اهمیت زیادی دارد،در صورتی که کارکنان نیاز به رشد(ایجاد مهارتها و دانش جدید کاری،داشتن اندیشه مستقل،احساس خود احترامی،فرصت بهبود و رشد شخصی)را به عنوان مهمترین نیاز مطرح مینمایند.
نتایج دادهها در مورد فرضیه فرعی اول که بهکارگیری فنون انگیزشی به وسیله سرپرستان مورد نظر بوده است،نشان داد که فنون ساعات کار شناور با کمترین مقدار میانگین و دو متغیر پاداش(بر اساس ارزیابی عملکرد و چرخش شغلی)بیشترین نمره میانگین را به خود اختصاص داده است.
اما در مورد دیگر فرضیه پژوهش که رابطه بین عوامل انگیزشی و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داده است،یافتههای آماری مؤید این نکته است که به طور کلی بین آنها یک رابطه قوی وجود ندارد."