چکیده:
ایهام یا توریه، در اصطلاح بلاغت نوعی چند معنایی است که یک لفظ، دست کم محتمل دو معنی باشد؛ یکی معنی نزدیک و دیگری دور یا غریب؛ یعنی گوینده، معنی دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معنی نزدیک، مورد نظر است.
برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند ازجمله: ایهام مجرد؛ مرشح؛ مبین؛ تناسب؛ تضاد؛ مرکب؛ توکید؛ توالد ضدین؛ ترجمه؛ تبادر و... که هریک جنبه ای خاص از زیبایی ادبی و پردازش معنا را در بر می گیرد.
اما آیا ایهام در توسعه و افزایش معنای سخن و تفسیر و تاویل کلام، نقش موثر و مهمی دارد و آیا می توان میان «ایهام» و «ابهام» رابطه ساختاری متصور شد؟ در این مقاله می کوشیم با توجه به اهمیت این مسئله، فرایند تولید ایهام و کارکردی که در حیطه معنی سازی دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسی ارتباط آن با هنر ابهام، تفاوت هایی که در گوناگونی آن از نگاه بلاغت فارسی و عربی وجود دارد را بررسی کنیم.
Amphibology، also called as equivocating، Fantasy and visualization، is accounted as one of the most worthwhile arts as well as one of the most artistic literature ornaments. In amphibology، the eloquent with employing high artistic skills generates different meaning paths in his/her verbal communication and makes some meaning expansion. Amphibology is also defined as using a language with double away and close difference meaning، in which the announcer discusses the away meaning; however، the auditors identify the close denotation. There are different types of amphibology; for instance، solitary (abstract or single) amphibology; disclosed amphibology، proportionally amphibology، antagonism amphibology، complex amphibology، double inverse proliferation amphibology، and … .
This paper tries to investigate the amphibology industry as well as the generation processes in the above mentioned different types. In same way we investigate the different amphibology classifications from eloquence point of view in Arabic and Persian languages.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي زيباييشناسي «ايهام » در بلاغت عربي و فارسي * غلامرضا کريميفرد دانشيار گروه زبان و ادبيات عربي، دانشگاه شهيد چمران اهواز، اهواز، ايران دريافت : ٩١/١/١٨ پذيرش : ٩١/٤/٢٨ چکيده ايهام يا توريه ١، در اصطلاح بلاغت نوعي چند معنايي است که يک لفظ ، دست کم محتمل دو معني باشد؛ يکي معني نزديک و ديگري دور يا غريب ؛ يعني گوينده ، معني دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معني نزديک ، مورد نظر است .
اما آيا ايهام در توسعه و افزايش معناي سخن و تفسير و تأويل کلام ، نقش مؤثر و مهمي دارد و آيا ميتوان ميان «ايهام » و «ابهام » رابطۀ ساختاري متصور شد؟ در اين مقاله ميکوشيم با توجه به اهميت اين مسئله ، فرايند توليد ايهام و کارکردي که در حيطۀ معنيسازي دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسي ارتباط آن با هنر ابهام ، تفاوت هايي که در گوناگوني آن از نگاه بلاغت فارسي و عربي وجود دارد را بررسي کنيم .
اما در تطبيق و مقايسۀ اسلوب بياني ايهام و گوناگوني آن ، در زبان عربي و فارسي که موضوع اين مقاله است ، کمتر سخن گفته شده و تنها برخي کتاب هاي فنون بلاغت که براي تدريس و مطالعه درسي نگاشته شده اند، به اجمال به آن اشاره داشته اند.
ايهام مجرد (توريۀ مجرده ٩) در فارسي و عربي به يک صورت تعريف شده و گفته اند: عبارت است از اينکه همراه با لفظ توريه ، چيزي از وابسته ها و مناسبات معناي قريب ، ذکر نشده باشد.