چکیده:
پژوهش حاضر بر آن است تا با مفروض انگاشتن نظریه اسلامی عمل و چارچوب انسان شناختی آن، تصویری از دوران کودکی و اهداف فعالیتهای تمهیدی در آن فراهم آورد. روش مورد استفاده، روش بسط مفهومی است. در این راستا، ابتدا در تحلیلی استعلایی، شرطهای ضروری اهداف واسطی تربیت،استنباط شده و تلاش شده تا از میان آنها، آن دسته از شرطهایی که در دوران کودکی امکان تحقق دارند، در مقام اهداف تمهید در دوران کودکی تبیین شوند. برخی از این اهداف از این قرارند: سلامت، پاکی و قوت جسم، آشنایی اولیه با آموزههای دینی شامل پیامهای انسانی، مفاهیم، مناسک و مظاهر دین، افزایش قابلیت انتخاب و دستورزی با امیال درونی و افزایش گرایش معطوف به مصادیق خیر.
خلاصه ماشینی:
نظریه اسلامی عمل، از یک سو به دلیل تأکید بر عاملیت متربی و ضرورت وجود سه مبدأ شناختی، گرایشی و ارادی در وی برای تربیت و از سوی دیگر، به علت عدم ظهور کامل این مبادی در کودک، دوران کودکی را نه در مقام دوران تربیت، بلکه چون دوران تمهید برای تربیت میداند و بر این باور است که مربیان باید در این دوران با فعالیتهای تمهیدی، زمینه را برای آغاز تربیت −که با بلوغ انسانی آغاز میشود− فراهم آورند.
برای نمونه میتوان از سند تحلیل چهارچوبهای برنامه درسی/یادگیری دوران کودکی (Analysis of Curriculum/Learning Frameworks for the Early Years) نام برد که در سال 2008 برای نظام آموزشی استرالیا تدوین شده است و در آن چهارچوبهای نظری مد نظر قرار گرفته و اهداف بر اساس آن بیان شدهاند (سازمان نظارت بر برنامه درسی و ارزشیابی ویکتوریا، 2008).
از اینرو، دورۀ تمهید دورانی است که نمیتوان این اهداف را به صورت حاضر برای آن مد نظر قرار داد و تربیت را بر اساس آن سامان بخشید، بلکه باید زمینهسازی تحقق آنها را فراهم آورد.
شناختی لازم جهت اندیشهورزی و تعمق در مفاهیم دینی فراهم نشده −زیرا به استناد شواهد تجربی متواتر، توان تفکر انتزاعی در کودکان وجود ندارد− و بنابراین این دوره را باید چون پلی در نظر گرفت که قرار است کودک را به سطحی از توانمندیِ اندیشیدن در مورد آموزههای دینی برساند.