چکیده:
کانت در نقد عقل محض و تمهیدات، تصویری مکانیکی و نیوتنی از طبیعت پدیداری عرضه کرده است. یکی از مقومات اصلی این تصویر، اصل علیت است که در همراهی با دیگر اصول فاهمه و مفاهیم پیشین ذهن، عرصة تجربه را حاصل میآورد. ازاینرو کانت در تمامی آثار خود، این اصل را ضروری و غیر قابل اجتناب معرفی کرده است. با اینحال وی در نقد قوه حکم، این اصل را در بررسی ارگانیسمها و طبیعت بهعنوان یک کل، ناتوان دانسته و با طرح نوع دیگری از علیت (علت غایی)- که حاوی صورتی از شعور و هدفمندی است- به تعارض (آنتینومی) دیگری از تعارضات عقل پرداخته است. این نوشتار درصدد است پس از معرفی تصویر مکانیکی از طبیعت، جدال و نسبت مکانیسم و غایتمندی را در اندیشة کانت بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
کانت در ويراست اول نقد عقل محض ، اصل پيشيني عليت را اين گونـه تقريـر کـرده است : «هرآنچه حادث مي شود، مستلزم امـري اسـت کـه آن را برطبـق قاعـده اي دنبـال کند» (A١٨٩ ,١٩٦٥ ,Kant).
کانت در برهان اول ، رابطۀ ضروري اعيان را مستلزم فعاليت قاعده اي پيشيني مي داند که برمبناي نظم زماني نمودهاي تشکيل دهندة آن ها (اعيان )، تقدم و تأخرهاي ضـروري را تعيين مي کند که درغير اين صورت ، نظم هاي بين نمودها چيـزي بـيش از تـوالي هـاي ذهني نيست .
کانت در اين برهان مدعي است ، به منظور تفکيک توالي ذهنـي از عينـي ، لازم اسـت صورت هاي متوالي خيال ، در نسبتي زماني تحت شرط قاعده اي قرار گيرند تـا در نتيجـه رابطۀ امر مقدم و مؤخر به صورت رابطه اي ضروري نمايان گردد.
کانت در برهان دوم نيز با رويکرد استنتاج اسـتعلايي ، ادراک عينـي رابطـۀ ضـروري اعيان را منوط به عملکرد اصل عليت دانسته و بنابراين وجود اين اصل را نتيجـه گرفتـه است ؛ «بدون قاعده اي که توالي هاي ذهني را عيني کند، هيچ گونه ادارک عيني از رابطـۀ ضروري نمودها نخواهيم داشت .
کانت در برهان سوم ، چگونگي تعين نسبت زماني اعيان به مدد اصل عليـت را تبيـين مي کند؛ «نمي توان در تجربه ، توالي را بـه يـک عـين نـسبت داد و آن را از تـوالي ذهنـي متمايز ساخت مگر هنگامي که بپذيريم قاعـده اي در زيربنيـاد (underlying) قرارگرفتـه است که ما را وامي دارد تا نظمي عيني را مشاهده کنيم » (Ibid, A١٩٦).