چکیده:
بر اساس نگرش غایتمحورانة انسانی، آزادی بیان از مقتضیات استقلال فردی انسان به مثابه یک غایت بالذات است و محدودسازی آن را باید در چارچوب استثنای ضروری تبیین کرد. در ساحت حقوق طبیعی نیز آزادی، حق طبیعی است و ایجاد هرگونه محدودیتی در تغایر بالذات با این حق به شمار میآید. در عصر حاضر، بدون تردید، تلویزیون بهعنوان یکی از نیرومندترین ابزارهای آزادی بیان، به خدمت گرفته میشود. اما درعینحال، استفادة نابهجا از این دستگاه میتواند باعث تعرض به حقوق عمومی و خصوصی شود. لذا ایجاد محدودیت برای فعالیت شبکههای تلویزیونی ضروری است. در همین راستا تمامی اسناد بینالمللی حقوق بشر، محدودیتهایی را برای تلویزیون مقرر داشتهاند. نظام حقوقی ایران نیز چنین محدودیتهایی را در نظر گرفته است که برخی از آن، با محدودیتهای مقرر در اسناد بینالملل حقوق بشر، قابل انطباق است و برخی دیگر، مانند موازین و ضوابط اسلامی در هیچ سند بینالمللی بهعنوان محدودیت آزادی بیان یافت نمیشود. علاوه بر این به نظر میرسد تفاسیر شورای نگهبان بر اصول 44 و 175 قانون اساسی، نوعی محدودیت اضافه بر ابزارهای آزادی بیان باشد. در نوشتار حاضر برآنیم که با بررسی تطبیقی اسناد یادشده، محدودیت های شکلی و ماهوی آزادی بیان در صدا وسیمای ایران مورد واکاوی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
نظام حقوقی ایران نیز چنین محدودیتهایی را در نظر گرفته است که برخی از آن، با محدودیتهای مقرر در اسناد بینالملل حقوق بشر، قابل انطباق است و برخی دیگر، مانند موازین و ضوابط اسلامی در هیچ سند بینالمللی بهعنوان محدودیت آزادی بیان یافت نمیشود.
اگرچه برخی از اسناد بینالمللی حقوق بشر، بهصراحت از صداو سیما بهعنوان یکی از ابزارهای بیان، ذکری به میان نیاوردهاند، اما تقریباً تمامی آنها بیان را، انتقال عقاید و اطلاعات با تمام ابزارهای ممکن میدانند که بدون تردید، صداوسیما یکی از مهمترین این ابزارهاست و در مقایسه با سایر ابزارها مانند اینترنت و مطبوعات، از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا دسترسی آسان و کمهزینه به تلویزیون برای همه شهروندان از یک طرف، و قدرت تلویزیون در نشاندادن ابعاد و جنبههای بیشتری از واقعیات جهان، در مقایسه با سایر رسانهها و درنهایت تأثیرگذاری خارقالعادة صدا و سیما بر مخاطبانش، بر اهمیت و قدرت این دستگاه افزوده است.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد که در این قسمت، فاصله زیادی میان اسناد بینالملل حقوق بشر و حقوق موضوعة ایران وجود داشته باشد زیرا درحالیکه اسناد بینالملل حقوق بشر مانند کنوانسیون آمریکایی و کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، بر آزادی فعالیت مؤسسات خصوصی تلویزیونی تأکید دارند، مطابق تفسیر شورای نگهبان از اصل 44 و 175 قانون اساسی، هر گونه راهاندازی شبکه خصوصی در ایران، خلاف قانون اساسی است.
به عبارت دیگر، شبکههای تلویزیونی پس از شروع به فعالیت، تا کجا آزادند و خط قرمز فعالیتهای آنان کجاست؟ آیا این شبکهها میتوانند هرگونه محتوایی را منتشر کنند یا اینکه پخش برنامههای آنان تابع ضوابط خاصی است؟ با وجود آنکه آزادی بیان، حق بنیادین بشری است، ممکن است ابزارهای مختلف بیان ازجمله تلویزیون، به حقوق دیگران، نظم و امنیت عمومی، بهداشت و اخلاق عمومی آسیب وارد کنند.