چکیده:
نهاد خیرخواه وقف به رغم سابقه درخشانش در تمدن قدیم اسلامی، امروزه از دید کارآمدی، سازمانی و مکتبی با چالش هایی روبه رو است؛ این در حالی است که می توان با بررسی بعدهای گوناگون نهاد وقف به طور نظام مند و در چارچوب دینی معتبر و مبتنی بر دلایل نقلی، عقلی، علمی و تجربی و با استفاده از اطلاعات حاصله از اقتصاد بخش سوم و اقتصاد دهش این چالش ها را حل کرده و راه جدیدی برای نظام اقتصادی اسلامی در کشورهای اسلامی به ویژه ایران گشود. فرضیه مقاله این است که «کمیت مطلوب نهاد وقف با توجه به بعدهای فقهی و مکتبی آن و با توجه به سهمش در اقتصاد بخش سوم و اقتصاد دهش کشورهای اسلامی حدود دو درصد تولید ملی است». روش تحقیق در مرحله گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. در استنتاج های قرآنی، روایی و فقهی مطابق روش تحلیل متون و در بحث های اقتصادی به روش تحلیلی عمل می شود. یافته ها نشان می دهند که اقتصاد بخش سوم حداکثر ده درصد تولید ملی، اقتصاد دهش حدود دو درصد و اقتصاد وقف در خوش بینانه ترین حالت حدود یک درصد در وضعیت کنونی دنیا ظرفیت دارند اما می توان با طراحی سیاست پیشرفت اقتصادی نهاد وقف این ظرفیت را تا حدود دو درصد تولید ملی ارتقا داد.
Notwithstanding its brilliant record in the old Islamic civilization، the benevolent institution of Waqf is today confronted with some efficiency، organizational and ideological problems. Meanwhile، examining the diverse aspects of Waqf institution in a systematic manner، in the creditable religious context and based upon narrative، intellectual، scientific and experimental reasons، and using the data achieved from the third sector economy and the donation economy، these problems can be solved and a new path for Islamic economic system can be opened، especially in Iran. The hypothesis of this article is that “the ideal magnitude of Waqf institution، considering its jurisprudential and ideological aspects and its share in the third sector economy and donation economy of the Islamic countries، is approximately 2 percent of the national product.” The research method in the information gathering stage is the library one. In the Quranic، narrative and jurisprudential deductions، we will act according to the text analysis method، and in the economic arguments، according to the action analysis method. The findings show that in the current world situation، the share in the national product of the third sector economy، the donation economy and Waqf economy is at most 10، about 2 and most optimistically about 1 percent، respectively. But، by “designing the policy of the economic development of Waqf institution”، its share can be raised to 2 percent of the national product.
خلاصه ماشینی:
به این ترتیب، وقف نهادی خاص است با هدفهای ویژه که در صدر اسلام به تکامل ویژه خود رسیده است و با نهادهای دیگر خیرخواهانهای مانند حبس، هبه، عاریه، قرضالحسنه، صدقه و وصیت بسته به نسبت کاملی از اندیشه خیرخواهی مکتب اقتصادی اسلام به جهانیان ارائه کرده است که در طول تاریخ تمدن قدیم اسلامی نواقص بخش خصوصی و بخش دولتی را در تأمین نیازهای واقعی جامعه با کمال لطافت، زیبایی، حکمت و کارآمدی پوشش داده بود؛ اما با توجه به پیشرفتهایی که امروزه در نهادهای خیرخواه، اقتصاد بخش سوم و اقتصاد دهش پدید آمده طبیعی است که نهاد وقف میتواند با استفاده از این تجربهها جایگاه بایسته خود را در ارتقای تمدن نوین اسلامی ایفاء کند.
اما اگر قرار باشد نظام اقتصادی سالم مبتنی بر اسلام سه ـ بازار، دولت و خیرخواهی ـ یا چهاربخشی ـ بازار، دولت، تعاون و خیرخواهی ـ یا پنجبخشی ـ بازار، دولت، تعاون، خیرخواهی و خانواده ـ طراحی و پدید آوریم و اگر قرار است از الگوی علوی برای افزایش ظرفیت نهاد وقف در امر خیرخواهی استفاده کنیم، باید با استفاده از فقه مترقی اسلام در زمینه وقف، مکتب اقتصادی اسلام، ارزشهای اعتقادی و اخلاقی خیرخواهی و وقف و اطلاعاتی که از اقتصاد بخش سوم و اقتصاد دهش درباره افزایش بهرهوری بنیادهای خیریه و وقفی حاصل میشود به دنبال طراحی «سیاستهای پیشرفت خیرخواهی اقتصادی» ـ مانند سیاست تأمین اعتبار و پول برای نهاد وقف از راه تأسیس بانک وقف ـ باشیم.