خلاصه ماشینی:
"اگر همه حوادث جهان و به تبع آن همه آنچه بر آدمیان خواهد گذشت در لوح محفوظ الهی ثبت و در قضای لا یتخلف او معین شده است،دیگر دعا کردن چه چیزی را میتواند تغییر دهد؟و اصولا جایگاه دعای بندگان در قضا و قدر الهی کجا است؟مقاله حاضر عهدهدار کاوش در اطراف پاسخهای مختلفی است که به این پرسش داده شده است.
گروهی از اهل بطالت پنداشتهاند که اینها مخالف رضاست،زیرا هر چه رد کردن آن به دعا قصد شود و انواع گناهان و تبهکاری و فجور و کفر از قضا و قدر خداوند است، و برای مؤمن واجب است که به آن راضی و خشنود باشد؛و گاهی سکوت بر منکرات را یکی از مقامات رضا شمردهاند،و آن را خوشخویی نامیدهاند،و این همه از جهل و غفلت است از اسرار و نکتههای باریک شریعت(6)».
برخی این نظر را که دعا جزو قضا و قدر است، نپذیرفته و معتقدند دعا امری خارج از حوزه تقدیر است و خدا با تقدیر خود آنچه را برای بندهاش مقدر فرموده،به او عطا میکند،خواه بنده دعا کند و خواه نکند و از سوی دیگر اگر تقدیر کرده باشد که چیزی به بندهاش ندهد و او را از نعمتی محروم *خدا دعا کردن را به انسانها آموخته و آنها را به آن دعوت کرده است و الا هرگز به عقل آدمیان نمیرسید که میتواند دعا کند و امید به استجابت آن داشته باشد."