چکیده:
ابوالفوارس، شاه بن شجاع کرمانی (درگذشته 288ه.ق) شاهزادهای است که از دنیا روی گرداند و به تصوّف روی آورد. او خود را در طریقت به ابوحفص حدّاد (درگذشته 264ه.ق) منسوب کرده و ابوعثمان حیری (درگذشته 298ه.ق)، از بزرگان متصوّفه، از شاگردان وی بوده است. کتاب او، مرآهالحکماء، در گذر زمان از بین رفته؛ امّا در لابهلای کتابهای صوفیان، خصوصا تذکرهها، پارهای از سخنان او به صورت پراکنده آمده است. بررسی و ریشهیابی این سخنان نشان میدهد که اغلب آنها برگرفته از طبقاتالصوفیه سلمی است و با توجه به گرایش سلمی به ملامتیه، شاه شجاع نیز ملامتی خوانده شده است. در این مقاله سخنان شاه بن شجاع از منابع معتبر جمعآوری و طبقهبندی و تحلیل و ریشههای اندیشه ملامتی او نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها [English] Shah-ibn-e Shoja’e Kermani, Mer'at-ol-Hokama, Malamatie, Sufism اصل مقاله مقدمه بخش عمدة اطلاعات ما از زندگی و آثار شاه بن شجاع کرمانی، عارف نیمة دوم قرن سوم، از چند تذکره و از لابهلای سطور کتابهای دیگر به دست آمده است.
از امتیازات شاه شجاع این است که برخلاف اکثر صوفیان برخاسته از طبقات پایین و متوسط اجتماع، به طبقات بالای جامعه تعلق داشته و در عین اینکه به گواهی بسیاری از منابع، از شاهزادگان کرمان بوده، 2 (سلمی، بیتا: 192) نگرش و افکاری هماهنگ و همخون با طبقات پایین اجتماع عهد خود داشته است.
در سبب و چگونگی تحول روحی شاه شجاع ضمن حکایتی آمده است: شاه در بیابانی جوانی را سوار بر شیر دید جوان به او گفت که عجوزه دنیا را در خدمت گرفته و هشدار داد که دنیاداران خدمتگزار این عجوزهاند (نبهانی، بیتا:112).
در باب شیوة شاه شجاع در تربیت مریدان آمده است: «کان شاه یأمر اصحابه آن یظهر واله ما یجری علی سرهم ثم کان یداوی کل واحد منهم بدوائه و یقول لیس بعاقل من کتم الطبیب علته» (ابن احمدالمصری، بیتا: 10/ 238) مکرر نقل شده است که «شاه کرمانی به بیخوابی عادت کرده بود.
5. جایگاه شاه شجاع در بین عرفای هم عصر خود سلمی، شاه شجاع را از اجله فتیان و علمای این طبقه 13 (سلمی، بیتا: 192) و عطار او را از عیاران طریقت (عطار، 1379: 377) معرفی کرده است و متأخران، وی را «واسطهای بین طریق فتوت و راه قدمای اهل ملامت» (زرینکوب، 1369: 350) دانستهاند.
در این آثار نیز با تفاوتهایی آمده است: انصاری، 1362: 237)، (ابینعیم، بیتا: ج10،237، ابن احمدالمصری، بیتا:360 و جامی، 1375: 85.