چکیده:
عطار تنها اثر منثور خویش تذکره الاولیا را در بیان اقوال و شرح احوال هفتاد و دو تن از بزرگان عرفان تالیف کرده است. او کتاب را با ذکر احوال و اقوال حضرت امام جعفر صادق(ع) آغاز و به سرگذشت حسین منصور حلاج ختم میکند. به تذکره الاولیا بخشی نیز افزوده شده که بیش از بیست شرح حال را از ابراهیم خواص تا حضرت امام محمد باقر(ع) در بر میگیرد. برخی پژوهشگران بخش دوم را افزوده شخص یا اشخاصی پس از عطار میدانند و دلیل آن را علاوه بر تفاوتهایی در سبک نگارش، عدم وجود این بخش در برخی دست نوشتههای تذکره الاولیا ذکر میکنند. برای اثبات الحاقی بودن بخش دوم وجود دلایل بیشتر ضروری می نماید. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین یکی از راه هایی است که به تشخیص بهتر شیوه نگارش بخش اول تذکره الاولیا می انجامد و از همین طریق می توان درباره الحاقی بودن همه یا برخی از شرح حال های بخش دوم اظهار نظر نمود. تذکره الاولیا با متون عرفانی پیش از خود مناسباتی عمیق دارد؛ زیرا عطار آن گونه که خود تصریح میکند منابع مختلف را دیده و به شیوهای التقاطی به تالیف شرح حالها پرداخته است. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین نشان می دهد که عطار در شرح احوال و نقل اقوال شخصیتهای تذکره
خلاصه ماشینی:
بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین یکی از راه هایی است که به تشخیص بهتر شیوه نگارش بخش اول تذکره الاولیا می انجامد و از همین طریق می توان درباره الحاقی بودن همه یا برخی از شرح حال های بخش دوم اظهار نظر نمود.
همچنین فروزانفر این نکته را مطرح می کند که در تذکرة الاولیا ترتیب تاریخی در نظر گرفته نشده است؛ اما از سوی دیگر عنوان ذکر متقدمان را برای بخش اول و ذکر متأخران را برای بخش دوم می پذیرد، حال آن که این عناوین نیز خالی از اشکال نیست و بارزترین اشکال آن قرار گرفتن ذکر حضرت محمد باقر(ع) در بخش دوم است.
برخی نویسندگان متون عرفانی همچون ابونصر سراج و ابوالقاسم قشیری در قالب ادبیات تعلیمی و با ارائه مطالب دسته بندی شده و منسجم به طرح و بررسی مطالب عرفانی پرداختند،گروهی همچون حافظ ابونعیم و ابوعبدالرحمن سلمی شیوة شرح حال نویسی را برگزیدند و برخی نیز همچون هجویری و عطار با درهم آمیختن شیوههای رایج به ابتکار و نوآوری در ارائة مباحث دست یافتند به گونهای که هرچند کشف المحجوب در نگاه اول همچون رسالة قشیریه متنی تعلیمی و تذکرة الاولیا همچون حلیةالاولیا نوعی شرح حالنویسی به نظر می رسد، ویژگیهایی در این آثار و سبک نگارش آنها وجود دارد که بیانگر تلاش نویسندگان آنها برای دوری از تکرار و تقلید است.