چکیده:
در زمان حاکمیت حکومت تمامیتخواه پهلوی، دلسوختگان مکتب اسلام نمیتوانستند در برابر این روند ویرانگر بیتفاوت باشند؛ بنابراین بر حسب وظیفه روشنگری خود و در پی آگاهسازی امت اسلامی از این رویه و مسیر نادرست، بهترین ابزار را بهرهگیری از مطبوعات دانستند که میتوانست در گسترهای وسیع در اختیار مخاطبان قرار گیرد. ذهن این اندیشورزان مسلمان بیش از همه درگیر استفاده ابزاری از مقوله «زن» توسط حکومت وقت با هدف اثبات توانمندی و قابلیت فراوان خویش در تحقق وعدههای دورغین پیشرفت جامعه ایرانی در کوتاه زمان بود؛ ازاینرو در پی طرح شعار برابری زن و مرد در دهه 1340ش توسط رژیم پهلوی، سیرابشدگان از زلال کوثر وحی بر خود لازم دانستند حقایق اعتقادی اسلام را بازنشر دهند تا مبادا گوهر وجودی و پاک زنان متاثر از تبلیغات سوء رژیم تاراج گردد. بر این اساس یکی از نشریات دینی به نام مکتب اسلام، که پیوسته حفظ و صیانت از آموزههای اعتقادی اسلام را در عهد تاریکی و ظلمت شاهی دنبال میکرد، بخشی از مطالب خود را به بازخوانی شان و منزلت زن در اسلام اختصاص داده بود. این نوشتار مرور فعالیت و تلاش صادقانه این نشریه را وجهه همت قرار داده است. این کنکاش نشاندهنده این واقعیت انکارناپذیر است که علمای راستین بر حسب وظیفه خویش برای صیانت از مرزهای اعتقادی اسلام و بهرغم محدودیتهای فراوان ناشی از حاکمیت نظام سکولار پهلوی، با نوشتارهای روشنگرانه خود در ماهنامه مکتب اسلام تلاش وافری به منظور خنثیسازی برنامههای غربمحور رژیم وقت در تخریب مرزهای عفاف و پاکی زن مسلمان انجام دادند که نتیجه آن در مشارکت فعال زنان همدوش مردان در پاسخ به ندای رهایی رهبر راحل انقلاب(ره) نمود و بروز یافت.
خلاصه ماشینی:
این کنکاش نشاندهنده این واقعیت انکارناپذیر است که علمای راستین بر حسب وظیفه خویش برای صیانت از مرزهای اعتقادی اسلام و بهرغم محدودیتهای فراوان ناشی از حاکمیت نظام سکولار پهلوی، با نوشتارهای روشنگرانه خود در ماهنامه مکتب اسلام تلاش وافری به منظور خنثیسازی برنامههای غربمحور رژیم وقت در تخریب مرزهای عفاف و پاکی زن مسلمان انجام دادند که نتیجه آن در مشارکت فعال زنان همدوش مردان در پاسخ به ندای رهایی رهبر راحل انقلاب(ره) نمود و بروز یافت.
مروری بر مطالب مندرج در ماهنامه مکتب اسلام، که تنها مجله ادواری بیانگر آرا و اندیشههای اسلامی در دوره حاکمیت پهلوی دوم است، نشان میدهد تلاش صاحبان قلم در آن، جلب توجه مخاطبان به این مهم بوده که تعالیم اسلام ناظر به روح و معنا و راهی است که بشر را به اهداف والا در زندگی خود میرساند.
از این منظر، حجاب در اصل وسیلهای برای حفظ قلمروهای مرد و زن بود که فضای تحرک و تنفس اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و ظرفیت رشد و تحرک زن را محدود میکرد؛ ازاینرو، رفع حجاب و کنار نهادن چادر، قدمی ضروری برای ورود زن ایرانی به عرصه اجتماع و بازتعریف جایگاه زن و مناسبات جنسی شمرده میشد، اما پاسخ مکتب اسلام به این نگاه چنین بود: «در قوانین اسلام، برای نمونه، قانونی دیده نمیشود که زن را محبوس و زندانی در خانه بداند و از خروج زن از خانه صریحا منع کند و لزوم پوشش برای زنان (حجاب) در مقابل مردان و عدم اختلاط با آنان هرگز چنین مفهومی ندارد؛ چنانکه بعضی از مخالفان چنین تعبیری از حجاب اسلامی نمودهاند و بر اسلام به سختی تاختهاند، درحالیکه حجاب اسلامی نه تنها با عزت و احترام و شخصیت و حقوق مشروع زن به هیچ وجه منافاتی ندارد، بلکه اصولا برای این جعل شده است که احترام و منزلت زن در جامعه را بالا ببرد و از اختلاط زنان و مردان و آلودگی جامعه به فساد و هرج و مرج جنسی جلوگیری به عمل آورد» (همان، 74).