چکیده:
در دورهﻫﺎی اوﻟﯿﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺗﺼﻮف ﺑﺘﺪرﯾﺞ ﺻﻮﻓﯿﺎن ﺑﺎ ﻣﺤﻮرﯾﺖ ﻣﺸﺎﯾﺦ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ، ﺧﺎﻧﻘﺎهﻫﺎ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ و ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮﯾﻦ ﻧﻬﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺘﺼﻮﻓﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ دادﻧﺪ. ﭘﺲ از ﺗﺜﺒﯿـﺖ ﺗﺼـﻮف ، ﺧﺎﻧﻘـﺎه در ﻋﺮﻓﺎن اﺳﻼﻣﯽ- اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺗﺠﻤﻊ ﻣﺸﺎﯾﺦ و ﺻﻮﻓﯿﺎن و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺮﯾـﺪان ﻗـﺮار ﮔﺮﻓﺖ. ﺧﺎﻧﻘﺎهﻫﺎ ﻧﻘﺶ و اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﺰاﯾﯽ در ﭘﺮورش، ﺗﺮﺑﯿﺖ و ﺗﮑﺎﻣﻞ ﻣﺮﯾﺪان داﺷﺘﻨﺪ. از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖآﻣﯿﺰ ﮔﺮوﻫﯽ، رﻋﺎﯾﺖ آداب و ﻣﻘﺮراﺗﯽ ﺧﺎص ﺿﺮورت دارد؛ ﭘﺲ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ اﯾﻦ ﻗﺎﻋـﺪه ﺑﺰرﮔﺎن ﻃﺮﯾﻘﺖ ﻧﯿﺰ ﺑﺮای اﯾﺠﺎد آراﻣﺶ و ﻓﺮاﻏﺖ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﻪ ﻻزﻣﮥ ذﮐﺮ و ﻋﺒﺎدت و ﺧﻮدﺳﺎزی اﺳـﺖ در ﻧﻈﺎم ﺧﺎﻧﻘﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ دﺳﺘﻪﺟﻤﻌﯽ ﺻﻮﻓﯿﺎن ﺑـﻮد ﺑـﻪ وﺿـﻊ آداب و رﺳـﻮﻣﯽ ﺧـﺎص ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ آداب، ﻣﻘﺮرات ﻻزماﻻﺟﺮاﯾﯽ را ﺑﺮای ﻣﺮﯾﺪان از ﻗﺒﻞ از ورود اﯾﺸﺎن ﺑـﻪ ﺧﺎﻧﻘـﺎه ﺗـﺎ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺮوج در ﻧﻈﺮ ﻣﯽﮔﯿﺮد ﺗﺎ ﺿﻤﻦ ﻓﺮاﻫﻢﺳﺎﺧﺘﻦ اﻣﻨﯿﺖ ﺧﺎﻃﺮ ﺻﻮﻓﯿﺎن در ﺧﺎﻧﻘﺎه ﺑﺎ وﺿﻊ ﻗـﻮاﻧﯿﻦ ﺧﺎص ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﺗﻨﺒﯿﻪ و ﻣﺠﺎزات اﻓﺮاد ﺧﺎﻃﯽ ﺑﺎ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی از ﺑﺮوز اﺧﺘﻼف ﻣﯿﺎن اﯾﺸﺎن ﺑﻪ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ و ﺑﺨﺼﻮص اﺧﻼﻗﯽ آنﻫﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ. ﻧﮕﺎرﻧﺪﮔﺎن اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣﯽﮐﻮﺷﻨﺪ ﺑﺮای اوﻟﯿﻦﺑﺎر ﺑﻪ ﻫﺪف اﻧﻌﮑﺎس ﻧﻘﺶ و اﻫﻤﯿﺖ ﺧﺎﻧﻘﺎهﻫﺎ در رﺷﺪ و ﺗﮑﺎﻣـﻞ ﻋﺮﻓـﺎن اﺳـﻼﻣﯽ ، آداب و رﺳـﻮم ﺧﺎﻧﻘـﺎﻫﯽ را ﺑﺮاﺳـﺎس ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺘﻮن ﻣﻨﺜﻮر ﺻﻮﻓﯿﻪ ﺗﺎ ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﻫﺠﺮی ﮐﻪ دورة ﻋﺮﻓﺎن ﻋﻤﻠـﯽ ﻣﺤﺴـﻮب ﻣـﯽ ﺷـﻮد ﺑﺎزﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
At the early period of mysticism, Sufis gradually, under guidence of the outstanding masters, set up Khanqah as their largest and the most societal institution. After stability of Sufism, Khanqah in Islamic-Iranian mysticism turned into a center both of gathering of scholars, Sufis and of training their disciples. Khanqāh played a key role in the education, training, and development of the followers. Since coping with rules and special customs are key to a peaceful, collective life, specific manners and rules were ordained for disciples’ entrance and exit so as to provide not only a place of peace and quiet for them there but also assure the punishment of those trespasser to stop the differences and in that way pave the way for the spiritual and ethical completion. This article is an attempt to reflect the key role of Khaneghah in the growth of Islamic Sufism based on the outstanding Sufi texts till the seventh century AH, also known as the era of practical mysticism.
خلاصه ماشینی:
ک. جـامی، ١٣٢٦: ٢٧؛ نیـز رازی، ١٣٨٩: ١١٢/١) چون قرنها پیش از پیدایش خانقاه در بـین عارفـان ایرانـی، ایجـاد مسـافرخانه هـای رایگان در منطقۀ قدس مرسوم بوده؛ بنابراین دور از ذهن نیست که به دلیل هماننـدی میان راهبان مسیحی و صوفیان مسافر برای صوفیان هم در این منطقه محل اقامـت و غذای رایگان فراهم میشده است ؛ ولی این موضـوع کـه امیـری نصـرانی در منطقـۀ قدس خانقاهی بنا کرده باشد، درست نیست ؛ زیرا آن ناحیه تا اواخـر قـرن پـنجم در تصرف حکومت اسلامی بود و امیری نصرانی بر آنجا حکومـت نمـیکـرد تـا بـرای صوفیان خانقاهی بنا کرده باشد (کیـانی، ١٣٦٩: ١٤٤)؛ همچنـین هرچنـد تصـوف در بعضی از مبادی و اصول با ادیان و مذاهب غیراسلامی شباهت هایی دارد؛ ولی منشـاء اصلی آداب متصوفه ، آموزههای اسلام و قرآن اسـت .
بهتـرین زمـان بـرای ورود بـه خانقاه از نظر صوفیان قبل از نماز عصر بود و این تأکید مشایخ به چند دلیل بود: اول اینکه بر طبق آداب خانقاهیان خواندن نماز تحیت خانقاه بر مسـافر تـازهوارد واجـب بود و از آنجا که خواندن نافله بعد از نماز عصر مکروه بود، پس میبایسـت شـب را در جایی دیگر میگذراند و روز بعد وارد خانقاه میشد؛ همچنین چون صوفیان بعـد از اقامۀ نماز عصر تا نماز شب به ذکر و استغفار می پرداختند و ورود مسافر به خانقاه باعث پریشانی خاطر درویشان میشد؛ از این رو ورود مسافر به خانقاه در این زمـان شایسته نبود؛ همچنین از آنجا که خادم خانقاه برای تعداد معینی که در خانقاه حضور داشتند، غذا تهیه میکرد و چون روز به پایان میرسـید تهیـه غـذای بیشـتر بـرای او مقدور نبود، با ورود مسافر به خانقاه مجبور میشد از سهم غذای دیگـران بکاهـد یـا غذای دیگری را به او بدهد که این عمل باعث رنجش دیگران میشـد.