چکیده:
مقاله ی پیش رو، بر اساس رویکرد سیری ناپذیری کاتز-گرو و سالیوان و با روش پیمایشی، ضمن موشکافی ساختار ذائقه ی زنان استان قم، رابطه ی عوامل مرتبط با انگاره های مصرف فرهنگی در بین 532 نفر از آنها را بررسی می کند. نتایج نشان داد که از نظر مولفه های انگاره ی مصرف (یعنی تنوع و فراوانی)، زنان استان قم را می توان در دو سنخ جای داد؛ از نظر تنوع فعالیت فرهنگی، زنان این استان کم مصرف اند و در فرهنگ سطح پائین یعنی در 1 تا 3 فعالیت فرهنگی شرکت دارند. از نظر فراوانی فعالیت فرهنگی، زنان استان قم هیچ مصرف فرهنگی ندارند و فراوانی فعالیت فرهنگی آنها در حد صفر است. همچنین، مهم ترین تعیین کننده های هم تنوع و هم فراوانی مصرف فرهنگی زنان در این استان، سرمایه ی اقتصادی، سرمایه ی انسانی، سن، وضع تاهل و وضعیت اشتغال بودند. نتایج دلالت بر آن دارد که بیشتر زنان استان قم هنوز به درجه ی مصرف کننده ی فرهنگ سطح متوسط (مرد مپسند) و در مرحله ی بالاتر، مصرف کننده ی سیری ناپذیر نرسیده و انگاره ی مصرف فرهنگی آنها محدود به هیچ مصرفی و تک مصرفی و به عبارتی فرهنگ سطح پائین است.
This paper review the factors related to patterns of cultural consumption among 532 Women while consideration of structure of women’ taste in Qom province، by Katz-Gerro & Sullivan’ voraciousness approach. Results showed that in terms of components of consumption pattern (in that، diversity and frequency)، women in Qom province can be categorized in two group. In terms of diversity of cultural activity، women of this province are univorous and participate in low-brow culture in that in 1 to 3 cultural activities. In terms of diversity of cultural frequency، women of this province are ostravorous and frequency of their cultural activity is zero. In addition، the most important determinants of both diversity and frequency of women’ cultural activity in this province were economic capital، human capital، age، marital situation and employment situation. Results implied that most women in Qom province didn’t arrived to degree of middle-brow consumer (popular) and higher stage، voracious consumer، and pattern of their cultural consumption is limited to ostravorous and univorous، in that low-brow culture.
خلاصه ماشینی:
"cultural participation بنابراین، در این تحقیق، ابتدا موضوع انگارههای مصرف در بین زنان استان قم بر اساس رویکرد سیریناپذیری فرهنگی کاتز-گرو و سالیوان بررسی و ذائقههای مصرف فرهنگی در بین این زنان شناسایی شده است و سپس بر اساس این چارچوب نظری، فرض شده که انگارهی مصرف فرهنگی در بین زنان استان قم با 6 عامل سن، وضع تأهل، وضعیت اشتغال، سرمایهی اقتصادی، سرمایهی انسانی و سرمایهی فرهنگی رابطه دارد (شکل 1) که این روابط به آزمون گذاشته شدند.
این اصطلاح، هم با تنوع این فعالیتها (که بازتاب تنوع فعالیتهای فرهنگی فرد است) و هم با فراوانی cultural vorousness مشارکت در آنها (که نشان دهندهی نرخ و آهنگ گردش است) ارتباط دارد (Katz-Gerro & Sullivan, 2010: 193).
ج- ذائقهی مصرف فرهنگی: در این تحقیق، بر اساس مطالعهی پیترسون (1983)، سنخبندی ذائقهی پاسخگویان از طریق طبقهبندی آنها بر پایهی دو معیار تنوع و فراوانی، انجام 6 فعالیت فراغتی زنان شامل ورزش کردن، رفتن به کنسرت، رفتن به سینما، رفتن به تئاتر، رفتن به موزه و بازدید از اماکن تاریخی در طول هفته سنجش شده است.
)) 6-1-3- انگارهی مصرف فرهنگی در بین زنان همان طور که اشاره شد، در این تحقیق، برای سنجش انگارههای مصرف فرهنگی در بین زنان مورد مطالعه، از دو معیار تنوع و فراوانی انجام فعالیتهای فرهنگی استفاده شده است.
بنابراین، براساس رویکرد سیریناپذیری کاتز-گرو و سالیوان، نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشتر زنان استان قم هنوز به درجهی مصرف کنندهی فرهنگ سطح متوسط (مردمپسند) و در مرحلهی بالاتر مصرف کنندهی سیریناپذیر (پرمصرف) نرسیدهاند و انگارهی مصرف فرهنگی آنها محدود به هیچمصرفی و تکمصرفی و به عبارتی فرهنگ سطح پایین است."