خلاصه ماشینی:
"از این روست که او را در اوستا بهصورت روشنی پیش از طلوع خورید یعنی بهصورت میانجی تاریکی و روشنایی مییابیم و از طرفدیگر در ادبیات میانه ایرانی حرکت خورشید( مهر)مشخص کننده گذشت زمان نه هزار ساله پیمانی است&%21124FYKG211G% که بین اهریمن و هورمزد بسته شده بود.
»(اساطیر ایرانص 134) «با در نظر گرفتن این نکته که میان وظایف واعمال جمشید با مهر یکسانی و همانندی بیساریموجوداست،باید گمان برد که در واقع،وظایف واعمال مهر به دو بخش شده است و بخش سماویو خدایی آن برای مهر باز مانده و بخش زمینی آن،به جمشید تعلق یافته است.
اگر چه او از کرده خود پشیمانمیگردد،چرا ک خود بیگناهی را ریخته استولی این کار از وظایف اوست و باید گاو کشته شودتا از ریختن خود او بر زمین گیاهی به نام هومه یاسومه بروید که گیاهی مقدس و سکر آور است کهمهر(میترا)آن را تقدیم پیروان خود میکند.
آیاموارد متعددی که بر شمرده شد،با توجه به قسمتاول حکایت برای خواننده سؤال برانگیز نیست؟ این نکته را باید خاطنرشان کرد که به طور قطع قسمت دوم داستان با قسمت اول آن کاملا بی ارتباطاست.
در حالت اول مانعآشکار شدن حقیقت میشود و در حالت دوم بهدوست خود که او را معتمد دانسته است خیانتکرده است چرا که شهادت او که نزدیکترین دوستدمنه است هر گونه شک و شبهه را از میان برمی دارد:«و عیاذا بالله اگر بر تو تکلیفی رود تا آنچه میدانیاز راز من بازگویی،و آنگه مرا بیش امید خلاصباقی نماند،که در صدق قول تو به هیچ ت."