خلاصه ماشینی:
"راه حل بسیار ساده بود:گروهی که میخواستند ایران برای همیشه در مدار منافع بریتانیا قرار گیرد و با مافیای سیاسی-اقتصادی این کشور چه در لندن و چه در دهلی و بمبئی و سیملا همسو بودند،مانع از استقرار نظم و ثبات میشدند،اجازه نمیدادند قانون نهادینه شود،امور در مجرای طبیعی خود به حرکت درآید و در یک کلام مانع از طی شدن فرایندهای قانونی میشدند.
ماهیت این کودتا چه بود؟ از دیر هنگام،حتی پیش از وقوع انقلاب مشروطه و البته پیش از کشف نفت در ایران،عدهای از انگلیسیها بر این باور بودند که این کشور باید به نوعی اداره شود تا به طور تمام اعیار از نظر نظامی و سیاسی در مدار منافع بریتانیا واقع گردد و بتواند مرزهای شرقی کشور را که هم جوار با هندوستان بود صیانت نماید و از تهاجم نیروی ثالثی به این مرزها جلوگیری کند.
انگلیس سیاست دامن زدن به بحرانها را به این منظور تشدید میکرد تا کسی به مهمترین مسئله کشور یعنی نفت توجهی نشان ندهد و البته همین طور هم شد؛و این در شرایطی بود که این دولت برخی سیاستهای خود را در پوشش دروغین دفاع از مشروطه ایران عملی می کرد.
در انگلستان چمبرلین وزیر خزانهداری و ستایشگر موسولینی،همیشه میگفت اگر بنا باشد بین هرج و مرج و دیکتاتوری یکی را انتخاب کند،این انتخاب قطعا دیکتاتوری خواهد بود؛اما وی نگفت در مورد ایران این سیاستهای رسمی و غیررسمی انگلستان بود که باعث هرج و مرج بویژه در دوره بعد از مشروطه شد و این همه برای آن صورت گرفت تا ضرورت استقرار دیکتاتوری در کشور را توجیه نمایند."