خلاصه ماشینی:
"در این سالها نویسنوگی به نوعی دیگر تعریف میشود،نویسندگان بیشتر به ساختار متن توجه میکنند و بازی با ساختار کلمات رواج پیدا میکند.
ریموند کنو اولیپورا نوعی شوخی تلقی کرده و میگوید این شوخی و خوشمزگی یک هنر است،هنر که واقعیتی فعال و پویا در ساختار شکنی دارد اما ادبیات اولیپو تنها به این معنی هنر بسنده نمیکند بلکه وظیفه اصلی آن همانطور که ذکر شد الزام و اجبار است و هر گونه شوخی و لودگی را در بازی با کلمات از خود دور می کند و حتی در مقابل مسائل ضد اخلاق نیز میایستد به عنوان مثال برای ژرژپرک که بازی همراه با زندگیاش بوده غالبا معنا بر اساس بیاعتمادی کامل است.
پس در پایان بگوئیم اگرنویسنده کلاسیک با توجه به معنا هوشمندانه به دنیای اطراف خود می پردازد و هیچگاه از مفهوم متن دور نمیشود،تردستیهای اولیپینها در دابطه با زبان نویسنده را کاملا براهی دیگر میکشاند به راهی که دنیای پرشتاب امروز خواستار آن است."