چکیده:
در نگاه اول فرهنگ متعلق به بینش، گرایش و رفتار مردم یک جامعه بوده و در مقابل حقوق متعلق به بایدها و نبایدهایی است که در حکومت دینی از دین گرفته میشود. مقاله حاضر با بیان تأثیر فرهنگ بر حقوق در پی نشان دادن حضور فرهنگ حتی در حقوق دینی است. تأثیر فرهنگ بر حقوق را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد. در بررسی اول با توجه به پیوست حقوق به دین، رابطه فرهنگ با دین بحث میشود. سه رویکرد «سنتی»، «ترجمه فرهنگی دین» و «اجتهادی» در مورد قلمرو دین مطرح شده است. ترجمه فرهنگی، دین را از فرهنگ جدا کرده و به فرهنگ اصالت میدهد، رویکرد سنتی، فرهنگ را تحت نظر دین آورده و هر فرهنگ مستقل از دین را نفی میکند و در نهایت رویکرد اجتهادی، نظر بینابین و متعادل در تعامل فرهنگ و دین برگزیده که دلایل ترجیح این رویکرد بیان میشود.
بررسی دوم به منشأ انتزاع حقوق پرداخته و با توضیح نظریه اعتباریات علامه، از تأثیر فرهنگ بر وضع حقوق گفته میشود.
و در نهایت بررسی سوم مقاله، به تأثیر فرهنگ در اجرایی و عملیاتی شدن حقوق توجه کرده و از مباحث انتزاعی و مبنایی فاصله میگیرد. بر این اساس کنار گذاشتن فرهنگ موجب بیهودگی و ناکارآمدی حقوق خواهد شد. موضوع تعزیرات در فقه و نقش حاکم در مصلحت سنجی آن مهمترین اماره برای نشان دادن تأثیر فرهنگ بر حقوق دینی است؛ چراکه مهمترین تضمین برای اطمینان حاکم شرع برای عملیاتی شدن تعزیرات، همراهی فرهنگی جامعه مخاطب است.
خلاصه ماشینی:
تأثیر فرهنگ بر حقوق دینی با توجه به واقعیت های تقنینی احمدعلی قانع تاریخ دریافت : ١٣٩٣/٠٣/١٩ محمد پورکیانی تاریخ پذیرش : ١٣٩٤/٠٦/٢٧ محمدرضا فتح اله بیاتی چکیده در نگاه اول فرهنگ متعلق به بینش ، گرایش و رفتار مردم یک جامعه بوده و در مقابل حقوق متعلق به بایدها و نبایدهایی است که در حکومت دینی از دین گرفته میشود.
جامعه ای که خود دارای عناصر و ارزش های فرهنگی متعدد و متکثر و بعضا متفاوت از یافته های دینی بوده چگونه میتواند با حقوق و داده های دینی آن حرکت کند؟ انقلاب اسلامی ایران به عنوان سرآغاز ورود دین در عرصۀ ادارة دنیای مردم در دوران معاصر نیازمند بررسی و مداقۀ جدی در این حوزه است .
مسئلۀ اصلی مقاله این خواهد بود که چه مستنداتی برای قبول تأثیر فرهنگ بر قانون گذاری در یک جامعه - اعم از جامعۀ داخلی تا جامعۀ بین الملل - میتوان ارائه داد؟ تحقیقات محدودی برای نشان دادن اثر فرهنگ بر قواعد حقوقی تدوین شده است .
در این بخش ابتدا با پیش فرض گرفتن ارتباط وثیق بین گزاره های دینی و حقوقی در حقوق داخلی، به بیان نظرات مختلف در مورد قلمرو دین و چگونگی تأمین ارزش های فرهنگی از جانب دین پرداخته و از این راه تأثیر و تأثر فرهنگ و حقوق دینی بازگو میشود.
بر این اساس اگر فرهنگ را مجموعه ای از معارف و ارزش ها و آداب دانسته که انسان در صورت جمعی خود در برهه ای از زمان و مکان قبول کرده است ، بحث از فرهنگ به عنوان روح جامعه انسانی ارتباط با مفاهیم عرف در حقوق و سیره در فقه خواهد داشت .