چکیده:
جامعه بینالمللی بهرغم پیشرفتهای شگرفی که در عرصههای مختلف حقوق بینالملل و به ویژه در زمینة حقوق بشر داشته است، متاسفانه هنوز شاهد وقایع و بحرانهای دهشتناکی میباشد؛ این بحرانها علاوه بر نابودی جان و مال و امنیت بسیاری از انسانها، حاکمیت و امنیت ملی برخی از کشورها را نیز در معرض تهدید و آسیب قرار داده است. ناکارآمدی روند مداخله بشر دوستانه و عدم انطباق آن با مقررات حقوق بینالملل و همچنین ناکارآمدی نظام امنیت بینالمللی موجود، اندیشمندان حقوق بینالملل را بر آن داشت تا با ارائه نظریة مسئولیت حمایت، باب مفاهیم جدیدی را در عرصة حقوق بینالملل، بگشایند. مسئولیت حمایت مبنای اقدام شورای امنیت و برخی کشورها در بحرانهایی همچون دارفور سودان، عراق، یوگسلاوی سابق و گرجستان و غیره بوده است. این نظریه که از اواخر دهة نود قرن گذشته مطرح و در سال 2005 مورد تصویب سران جهان قرار گرفته و پس از آن در سالهای 2009 و 2011 مورد استقبال و حمایت جامعه بینالملل قرار گرفته است، در احکام و مقررات نظام حقوقی اسلام نیز محملهای قوی داشته و به نحو قاطع و ملموسی در قرآن و سنت به منصه ظهور رسیده است. بدیهی است توجه و پذیرش این نظریه و یا عدم اعتناء به آن بر نظام امنیت جهانی و نیز امنیت ملی دولت ها تاثیرگذار بوده و هست.
خلاصه ماشینی:
"از طرف دیگر با بررسی احکام و مقررات نظام حقوقی اسلام و رویة حکومت تشکیلشده بر مبنای آن این سؤال مطرح میشود که آیا نظریة مسئولیت حمایت در نظام حقوقی اسلام دارای جایگاهی است؟ و آیا امکان تحقیق و تطبیق این نظریه با مقررات نظام حقوقی اسلام وجود دارد؟ بر این مبنا هدف از تحریر این مقاله، تبیین این پرسش است که نظریة مسئولیت حمایت و اهداف مندرج در بیانیه نهایی اجلاس سران در سال 2005 و اسناد تکمیلی مصوب در اجلاس سران دنیا در سالهای 2009 و 2011 که امروزه به سان یک هنجار بینالمللی درآمده و world sumit outcome, 2005 بر مبنای آن اقدامات بسیار بزرگی از سوی دولتها، نهادهای بینالمللی به خصوص ملل متحد و رکن اجرایی آن یعنی شورای امنیت صورت گرفته است، آیا در نظام حقوقی اسلام از جایگاهی برخوردار است؟ و همچنین در منابع دینی چه اصولی درباره نظریة مسئولیت حمایت و دفاع از ستمدیدگان و مستضعفان وجود دارد؟ و بالاخره آیا پذیرش و همراهی با این نظریه و اقدام بر اساس آن، میتواند بر امنیت ملی کشور تأثیری داشته باشد؟ 1- نظریة مسئولیت حمایت مهمترین پدیده امنیتی دوران بعد از پایان جنگ سرد، گسترش جنگهای داخلی و ناامنی در درون مرزهای کشوری بوده است.
بنابراین تمسک به آیات قران و روایات اسلامی و تجلی آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی و رویه بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری در حمایت از محرومین و مظلومین نه تنها به معنای دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر نبوده، بلکه به مفهوم همگامی با جامعه جهانی در اجرای نظریة مسئولیت حمایت بوده و موجب تقویت مبانی حاکمیت کشور و نیز استحکام امنیت ملی بوده و خواهد بود و لذا دولت مردان جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک خود باید به این نظریه که مورد اقبال جهانی قرار گرفته و البته با مبانی دینی حکومت اسلامی هم سازگاری دارد، توجه کنند."