چکیده:
ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﺠﻮﺷﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎ اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺑﯿﻦ زوﺟﯿﻦ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﯾﮏ ﭘﮋوﻫﺶ ﻏﯿﺮ آزﻣﺎﯾﺸﯽ از ﻧﻮع ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻮد. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﻠﯿﻪ زوﺟﯿﻦ ﺷﻬﺮ اردﺑﯿﻞ در ﺳﺎل 1394 ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی در دﺳﺘﺮس ﺗﻌﺪاد 106 ﻧﻔﺮ(53 زن و ﺷﻮﻫﺮ) اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری دادهﻫﺎ، از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﻫﻤﺠﻮﺷﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﮔﯿﻼﻧﺪرز (2014) و ﻣﻘﯿﺎس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ وﻟﺰ (1994) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. دادهﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮن ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد ﺑﯿﻦ ﻫﻤﺠﻮﺷﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎ اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺑﯿﻦ زوﺟﯿﻦ راﺑﻄﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد دارد(0/05> p). در ﻣﺠﻤﻮع ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﯿﺎن ﻧﻤﻮد ﮐﻪ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪر ﻫﻤﺠﻮﺷﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ در ﻤﺴﺮان ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ اﺣﺘﻤﺎل ﻣﺒﺘﻼ ﺷﺪن ﺑﻪ اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺑﯿﻦ آن ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
برای جمع آوری دادهها، از پرسشنامه های همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) و مقیاس اضطراب اجتماعی ولز (1994) استفاده شد.
نتایج نشان داد بین همجوشی شناختی با اضطراب اجتماعی در بین زوجین رابطه مثبت معناداری وجود دارد(05/0< p).
در پژوهشی که زارع (1393) در ایران با عنوان هنجار یابی مقیاس اجتماعی هم جوشی شناختی گیلاندرز بر اساس الگوی بوهرنستات انجام داد به این نتیجه رسید که مقیاس هم جوشی شناختی از روایی و پایایی برخوردار است و می توان از آن برای بررسی هم جوشی شناختی استفاده کرد.
نتایج تحقیق صمدی فرد (1394) نشان داد بین هم جوشی شناختی و طلاق عاطفی همسران رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
همچنین صمدی فرد (1394) در تحقیق دیگری به این نتیجه رسید که بین هم جوشی شناختی با کیفیت زندگی دانشجویان رابطه منفی معناداری وجود دارد.
3- مدل و فرضیههای تحقیق شکل شماره 1 مدل مفهومی تحقیق حاضر را نشان میدهد که در آن همجوشی شناختی به عنوان متغیر مستقل و اضطراب اجتماعی همسران به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
نتایج نشان داد بین همجوشی شناختی با اضطراب اجتماعی همسران رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
در تحقیقی که توسط انگ و همکاران (2005) انجام شد نتایج نشان داد که بین رضایت از زندگی و اختلال اضطراب اجتماعی رابطه منفی معناداری وجود دارد.
در تحقیقی که توسط انگ و همکاران (2005) انجام شد نتایج نشان داد که بین رضایت از زندگی و اختلال اضطراب اجتماعی رابطه منفی معناداری وجود دارد.
Domains of life satisfaction in social anxiety disorder: Relation to symptoms and response to cognitive-behavioral therapy.