چکیده:
عراقی در بسیاری از اندیشه هایش متاثر از ابن عربی است . یکی از این مسائل وحدت وجود است . به عقیده عارف وصوفی وجود و هستی دارای وحدت شخصی است نه تشکیکی. هرچه هست خداست و تنها در عرصه هستی «یکی هست و هیچ نیست جز او» وحدت وجود در فصوص الحکم ابن عربی جلوه های مختلفی دارد که عراقی از همه آن ها متاثر شده است . این جلوه ها عبارتند از: الف ) ابن عربی: هرچه هست خداست عراقی : هر چه هست اندر همه عالم تویی نام هستی بر جهان نتوان نهاد ب ) ابن عربی : انسان خداست عراقی: در میکده ساقی شو، می درکش و باقی شو جویای عراقی شو، کو را همه او دیدم ج ) ابن عربی: هر موجودی بر صراط مستقیم است . عراقی : محب سایه است و محبوب نور، وقتی نور بر صراط مستقیم باشد، سایه هم به تبع او بر صراط مستقیم خواهد بود. د) ابن عربی: هر معبودی برابر است با الله عراقی: اگرچه چشم عراقی به هر بتی بنگرد به جان تو که ندارد به جز تو جانانی هـ) ابن عربی: حق و خلق به همدیگر نیازمندند. اگر حق نبود خلق وجود پیدا نمی کرد و اگر خلق نبود، حق ظهور پیدا نمی نمود. عراقی: بنده و خداوند هیچ کدام حر مطلق نیستند چرا که به هم نیازمندند: یکی در وجود و دیگری در ظهور نکته آخر اینکه ابن عربی و عراقی برای اثبات وحدت وجود از تمثیل های مشترک زیادی استفاده کرده اند. این تمثیل ها عبارتند از: مرآت یا آینه ، عدد یک و دیگر اعداد، سایه و نور یا سایه و شخص ، نور و آبگینه الوان
خلاصه ماشینی:
"هیچ صغیر و کبیر و علیم و جهول و هیچ ذره ای در وجود نیست مگر این که به ذات یا عین یا هویت خداوند موجود است و دارای صراط مستقیم پس هر موجودی بر صراط مستقیم است (حسن زاده آملی، ١٣٧٨) و در جای دیگر صریح تر به این امر اشاره کرده است ما من دابه الا هو آخذ بناصیتها ان ربی علی صراط المستقیم فکل ماش فعلی صراط الرب المستقیم فهو غیر مغضوب علیهم من هذا الوجه ولا ضالون (ابن عربی، ١٣٧٩) تاج الدین حسین خوارزمی در شرح عبارت بالا چنین می آورد: هیچ موجودی نیست مگر این که حق تعالی به هویت غیبیه ساریه در کل ، موی پیشانی او را گرفته است و به حسب اسمایش در او تصرف دارد و او را به طریقی که می خواهد می برد و او بر صراط مستقیم است .
عراقی هم مانند ابن عربی از این تمثیل به فراوانی استفاده کرده است که چند نمونه ذکر می شود: یک روی و هزار آینه بیش یک مجمل و این همه مفصل (عراقی، ١٣٨٢ ) روی خود بنموده هر دم در هزاران آینه در هر آیینه رخت دیگر نشان انداخته (همان ) و ما الوجه الا واحد غیر انه اذا انت اعددت المرایا تعددا (همان ) (یک چهره بیش نیست ولی چون آینه ها را بشماری، چهره نیز متعدد می شود) تمثیل عدد یک و دیگر اعداد در این تمثیل عدد یک نمودار ذات احدیت است (غیب مطلق ) و سایر اعداد نمودار عوالم هستی."