چکیده:
ادبیات، تلفیقی است از ذوق و هنر و عاطفه و خیال، اما وقتی با علم و دانش عجین شود، دیگر ادبیات محض در کار نیست و سخن از ادبیات علمی، تخیّلی خواهد بود. ادبیات علمی، تخیّلی ریشه در باورها و افکار دیرینیان دارد. گرچه ردّ پای ادبیات علمی، تخیّلی اروپا در عرصه ادبیات معاصر کاملا محسوس و ملموس است، لیکن نمیتوان نخستین بارقههای این نوع ادبی جدید را در لابلای متون کهن و داستانهای فولکلور و مردمی، منکر شد. خرافهها و اسطورههایی همچون قالیچه پرنده، چراغ جادو، گوی سحرآمیز، انگشتر جادو و صدها مورد دیگر مردمان را با خود همراه ساخته و آرزوهای دست نایافتنی آنها را در عالم خیال و رویا محقّق میساختند. امروزه نیز به لطف علم و دانش این امور خرافی و اسطوری در پوشش امکاناتی چون هواپیما، تلویزیون، ربات، تکنولوژی و هزاران مورد دیگر محقّق شدهاند. بنابراین گرچه برخی این ادبیات در نوع خود بینظیر را زادهی علم و دانش امروز میدانند، امّا باید اذعان داشت که خیال ادیب و داستانهای فولکلور دوره کهن نیز هرگز خالی از امور علمی-تخیّلی نبوده است و حاصل آن را میتوان در آثاری که بر جای نهادهاند همچون اسطورهی گیلگمش مشاهده نمود. این اسطوره رابطهی مستقیمی با ادبیات قرن بیستم یعنی ادبیات علمی-تخیّلی دارد و یکی از شاهکارهای تاریخی در به تصویر کشاندن همداستانی علم و ادبیات است.
خلاصه ماشینی:
"5- سفری فضایی در اعماق تاریخ گیل گمش تصمیم به سفر به مکانی بسیار دور میگیرد اما شواهد داستان حاکی از این است که این سفر ماهیتی فرازمینی دارد.
اما قهرمانان نزد آهنگران رفته و جنگ افزار خویش را سفارش میدهند: «پس دستادست به نزدیک آهنگران شتافند، پیشهوران به کنکاش با یکدیگر رأی زدند، پس تبرزینهاء تیغه بلند کشیده دستهئی ساز کردند، و تبرهائی ساز کردند هر یک سه تلان 2 خنجرهائی ساز کردند بس دراز با تیغههائی هر یکی دو تلان و Science Fiction - تلان Talent و به یونانی Talentum، واحد وزنی است مربوط به یونان باستان معادل 60 مین Mna، که هر مین در فرهنگ فرانسوی روبرت Robert، با قید تقریب، معادل 480 گرم ذکر شده است (شاملو، 1382، ص 61).
تمام این موارد از صدور فرمان گرفته تا مشورت با یکدیگر و ساختن سلاحهایی به آن کیفیت و آخرین سهم هر قهرمان از این سلاحها، که بالغ بر 300 کیلوگرم بود، حاکی از این است که این نوع از ابزار جنگی هم غیر متعارف بوده و هم در جهت جنگ فضایی و فائق آمدن بر ضعف نیروی جاذبه یا همان بیوزنی، تولید شده است.
با این اوصاف، مسافت 45 روزه در عرض 3 روز امری غیر قابل تصور است چه این که مرکبهای آن روز چنین امکانی را در اختیار سوار قرار نمیدهند و با پای پیاده هم به طریق اولی نمیتوان چنین مسافتی را پیمود بنابر این تنها گزینهای که میتواند پاسخ مناسب به این معما باشد، سفر با ماشینهای سریع السیر مانند فضا پیماها است که سرعتی مافوق صوت دارند."