چکیده:
مساله «تحدي» يكي از اصلي ترين مسائل حوزه اعجاز و به ويژه اعجاز قرآن كريم است كه در تعريف معجزه نقشي بنيادي دارد. قرآن در آيات متعددي به صراحت همگان را بدون هيچ محدوديت زماني و مكاني به مبارزه طلبيده است، ليكن در مراتب و دامنه تحدي و اوصاف كيفي و كمي متن معارض، اختلاف نظرهاي اساسي رخ داده و شبهاتي طرح شده كه لازم است با رفع برخي ابهام ها و اتخاذ مباني دقيق بر پايه مفاهيم آيات تحدي، شبهات رفع و دفع شود.
نگارنده در پژوهشي تازه در آيات تحدي مي كوشد با تحليلي بر پايه قراين پيوسته آيات، مراتب و دامنه تحدي را باز شناسد. با اين رويكرد پرسش هاي زير تعقيب مي شود:1. كميت مورد نظر قرآن در تحدي ثابت يا متغير و در هر فرض چگونه است؟2. با توجه به قراين پيوسته آيات تحدي، آيا منطق تنزلي قابل طرح است؟
3. نسبت سير تنزيلي آيات تحدي با منطق تنزلي مراتب تحدي چيست؟
4. آيا ملاك مورد نظر در تحدي با گذر زمان تغيير مي پذيرد يا خير، و بر پايه هر يك، چه نتايجي به دست مي آيد؟5. دليل استفاده از ملاك هاي متفاوت براي تحدي در آيات تحدي چيست؟
Taḥaddī (challenge) is one of the most essential issues concerning miracles، particularly the miracle of the Qur’ān، which has a fundamental role in definition of miracle. The Qur’ān has challenged everyone without any limitation in various āyas; however، there have come up basic discrepancies in terms of the stages and scope of taḥaddī and the qualitative and quantitative properties of the differing text، and certain misconceptions have been raised that need to be resolved by resolving some ambiguities and adopting accurate principles on the basis of the concepts of the āyas of taḥaddī.
The writer is trying in a new research on the āyas of taḥaddī to recognize the stages and scope of taḥaddī with an analysis based on the interrelated evidences of the āyas. With this approach، the following questions are pursued:
1. How is the quality intended by the Qur’ān in constant or variable taḥaddī and in each supposition?
2. With regard to the interrelated evidences of the āyas of taḥaddī، is the revelatory logic apt to come up with?
3. What is the relation of the Revelation course of the āyas of taḥaddī with the revelatory logic of the stages of taḥaddī?
4. Does the intended criterion in taḥaddī change over time or not? And based on each one، what conclusions can be drawn?
5. What is the reason for using different criteria for taḥaddī in āyas?
خلاصه ماشینی:
"این نتیجه میتواند درست تلقی شود، مگر اینکه کسی به این برداشت از «فلیأتوا بحدیث مثله» اشکال کند و بگوید: با توجه به قید «سوره» در آیات دیگر، از کجا معلوم یک آیه بلند که مجموعهای از مفاهیم را دربر دارد و یا حتی صد آیه اگر در حصار یک سوره قرار نگیرند، بتوانند مانند قرآن شمرده شوند؟ اشکالکننده میگوید خود حصار سوره بر شماری از آیات، جزء عوامل و ابزار ایجاد ویژگی خارقالعاده بودن است و به چه دلیل فایده حصار چند آیه را که در اصطلاح سوره نامیده میشود، باید تنها به معنای بافتی چند آیه بههم پیوسته محدود کنیم؟ چه بسا یکی از فواید سوره در نظام آوایی آن ظهور یابد که بر این اساس، اطلاق «بحدیث مثله» به بخشی از یک سوره حتی اگر صد آیه یا بیشتر باشد، درست و به حق نیست.
اگر سوره را بهمعنای اصطلاحی آن بدانیم، لازم است به دو پرسش پاسخ داده شود: الف) اگر سوره ملاک است، آیا میتوان قائل شد که معارضان میتوانند کمتر از یک سوره را بیاورند، هرچند دویست آیه از سوره بقره باشد؟ ب) چه ملاکی وجود دارد که بر اساس آن بتوان چند آیه را یک سوره کامل بهشمار آورد؟ مثلا اگر معارضی دویست آیه را در برابر سوره بقره بیاورد، چگونه میتوانیم به او بگوییم که این یک سوره کامل نیست (و پیروز تحدی نیستی) و باقی آن را بیاور؟ بنابراین با توجه به آنچه بیان شد، بهنظر میرسد تراز تحدی به حداقل یک سوره از جهت لفظ و محتوا و یا یک دسته آیات قرآن که بههم پیوسته بوده و بافتاری واحد را دنبال کنند، تقلیل مییابد؛ هرچند قدر متیقن مورد قبول بسیاری از دانشمندان متقدم و متأخر، یک سوره کامل در لفظ و محتواست و بر اساس دیدگاه مختار، تحدی در آیه 13 سوره هود، حداقل ده سوره یا به مقدار ده سوره تنها در لفظ است."