چکیده:
اين مقاله «رشد دينداري در اوائل كودكي» را از منظر روان شناختي و اسلامي و با هدف دستيابي به شناختي عميق تر و چندوجهي بررسي كرده است. پرسش از وجوه تمايز و تشابه دو رويكرد، محور اساسي بررسي اين مطالعه است. روش پژوهش تطبيقي است. يافته هاي پژوهش حاكي از تمايز بين دو رويكرد، در توصيف و تبيين مباني و ريشه هاي اوليه دينداري است. از منظر روان شناختي، ريشه هاي اوليه دينداري ناشي از برآيند تجارب كودك با محيط پيراموني است. از منظر اسلام نيز، ريشه هاي اوليه دينداري را بايد در فطرت به معناي عشق به خير و سعادت مطلقه پي جويي كرد، برايند تجارب كودك با محيط پيراموني، تنها زمينه رشد يا انحراف از فطرت را فراهم مي كند. در زمينه چگونگي شكل گيري دينداري، وجه تشابه دو ديدگاه، تاكيد بر ايجاد محيط زيست امن، پويا و پاسخ گو براي رشد مطلوب دينداري است. هر دو ديدگاه، بر ثبت تجارب كودك- والدين در نظام رواني كودك و تاثير اين تجارب بر دينداري در آينده تاكيد دارند.
The present study investigates "the development of religiosity in early childhood" from the view of Islam and psychology، in order to have a more comprehensive and deeper understanding of this issue. This study is mainly concerned with the commonalities and differences between the two approaches. The results of this comparative study indicate that the two approaches differ in terms of describing and explaining the foundations and roots of religiosity. According to psychology، the prime roots of religiosity are ascribed to the child's experiences of the surrounding environment. Islam sees that the roots of religiosity should be found in the child’s innate nature، i.e. love of goodness and perfect happiness، and the child's experiences of the surrounding environment can only prepare the ground for the development of or deviation from innate nature. Concerning how religiosity develops، the two shares the view that emphasis on creating safe and dynamic environment contributes to optimum development of religiosity and they emphasize that child- parents experiences are recorded in the child’s psychological system and have impact on the child’s future religiosity.
خلاصه ماشینی:
"اثر به جا مانده از رفتار دلبستگی در سیستم شناختی – هیجانی و رفتاری کودک ساختار معنایی و نظام ارزشی ثبت شده والدین در نظام روانی کودک تصاویر به جا مانده از رخدادهای فرهنگی – تاریخی و تعامل والدین چگونگی شکلگیری ریشههای اولیه دینداری تعامل والدین – کودک از طریق محبت کردن، عدم واکنش تند در برابر رفتار نامطلوب کودک و عدم تأخیر در پاسخگویی به نیار کودک فطرت، شخصیت همسر، شیر زنی که کودک از آن تغذیه میکند و اجتناب از کسب حرام ریشههای اولیه دینداری از طریق تعامل والدین و ارزشهای محیط فرهنگی- اجتماعی- تاریخی، با نیاز کودک به تغذیه، نظافت و پذیرش توأم با گرمی و عطوفت شکل میگیرد ثبت اثر برایند تجارب والدین –کودک و تأثیرگذاری بر دینداری در سنین بالاتر ثبت واکنش توأم با آرامش یا تندی والدین در نظام روانی کودک اثر برخی تعاملات خاص بر سعادت و شقاوت کودک ماندگاری اثر کسب از حرام بر رشد فرزندان تأثیر ویژگیهای و خلقیات و مذهب زنی که به کودک شیر میدهد بر رشد مذهبی، شناختی، اخلاقی تأثیر ویژگیهای همسر بر رشد کودکان تأثیر احتما لی تلقین اذکار و آموزش آن بر دینداری تعامل محیط با کودک در نظام روانی کودک ثبت و ضبط میشود و در سنین بالاتر، در قالب نگرشها، افکار و گزینشهای او ظاهر میشود؛ ایمان به خدا و دینداری نیز یا از این جهت که مشابه سایر افکار و نگرشهاست، یا از این جهت که محتوای توصیف شده آن به وسیله ادیان با محتوای رفتار دلبستگی مشابهت دارد، از تجارب دوران کودکی تأثیر میپذیرد تشابه دو رویکرد در این است که اولا، هر دو رویکرد بر تعامل مطلوب کودک – والدین تأکید دارند."