چکیده:
بعد از تشکیل مجلس دوم در تهران، وکلای مجلس به کارهای مهمی دست زدند تا اوضاع کشور را سر و سامانی دهند که از جمله می توان به اصلاح گمرکات و استخدام مستشاران مالی اشاره کرد. بیگانگان که در این زمان راضی به اصلاحات داخلی ایران نبودند، با وجود داشتن قوای کافی در منطقه ، درصدد بهانه ای برای ورود مجدد قشون خود به ایران بودند، تا طبق معاهده ١٩٠٧ میلادی منطقه تحت نفوذ خود را اشغال نمایند. در این زمان، اولتیماتومی از سوی روسیه ، علیه ایران صادر شد که در آن تهدید به فتح تهران شده بود. بنابراین دولت مشروطه ایران از مواضع اصولی خود دست کشید و با توجه به ترس از وجود مجلس که آن را مخالف سیاست مملکت میدانست ، در دی ماه ١٢٩٠ه .ش ، مجلس مشاوره ای مبنی بر تعطیل مجلس متعقد و بلافاصله مجلس ، تعطیل شده و مداخلات روسیه ، تشدید گردید. با توجه به رقابتهای شدید استعماری و تسلط بیگانگان بر اوضاع کشور، خطه آذربایجان نیز از نظر آنها دور نماند و چندین بار مورد حمله عناصر بیگانه از جمله روسیه و عثمانی قرار گرفت و صحنه رقابت های آنها شده و مردم منطقه شاهد حوادث سهمگینی از قبیل اشغال مرزها بوسیله عثمانیها و دخالت غیرمجاز آنها در شهرها و روستاها و حمایت از اهل تسنن ، اختلاف مستبدین با مشروطه خواهان، تجاوز قشون به ایران و حمایت از مسیحیان و تحریک آنها بر ضد مسلمین ، ایجاد تشکیلات نظامی و قوای مسلح «جیلوها» ١ که در اصل آشوریان مهاجر عثمانی بودند، ورود مارشیمون، رهبر مذهبی مسیحیان و حمایت میسیونرهای خارجی از او، کشتار علما و سادات و قتل عام اهالی شهرها و دهات، بودند. پس از سلسله حوادث فوق الذکر، سرانجام عناصر استعماری با مشارکت عوامل داخلی خود در ایران، اسماعیل سمیتقو (سیمکو)، را که ریاست ایل بزرگ «اشکاک»بر عهده او بود، علم کردند، تا بتوانند با تلقین اندیشه استقلال اکراد به او، گامهای موثرتری در جهت منویات توسعه طلبانه خود بردارند. اسماعیل ، کار خود را با قتل و غارت و راهزنی در منطقه آغاز کرد و چندی بعد، بخیال استیلا بر شهرهای اطراف و کسب قدرت افتاد و مرکز حکومت خود را در «چهریق » (قلعه ای نزدیک سلماس)، قرار داد و به آبادی آنجا پرداخت و اقدامات مخرب و ویرانگر خود را در منطقه آذربایجان، آغاز کرد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به رقابتهاي شديد استعماري و تسلط بيگانگان بر اوضاع کشور، خطه آذربايجان نيز از نظر آنها دور نماند و چندين بار مورد حمله عناصر بيگانه از جمله روسيه و عثماني قرار گرفت و صحنه رقابت هاي آنها شده و مردم منطقه شاهد حوادث سهمگيني از قبيل اشغال مرزها بوسيله عثمانيها و دخالت غيرمجاز آنها در شهرها و روستاها و حمايت از اهل تسنن ، اختلاف مستبدين با مشروطه خواهان، تجاوز قشون به ايران و حمايت از مسيحيان و تحريک آنها بر ضد مسلمين ، ايجاد تشکيلات نظامي و قواي مسلح «جيلوها» ١ که در اصل آشوريان مهاجر عثماني بودند، ورود مارشيمون، رهبر مذهبي مسيحيان و حمايت ميسيونرهاي خارجي از او، کشتار علما و سادات و قتل عام اهالي شهرها و دهات، بودند.
بعد از تصرف بندر گلمانخانه (در ساحل غربي درياچه اروميه ) توسط اکراد، عده اي از مردم منطقه ، خواستار صلح با اکراد توسط ضياء الدوله ، جهت جلوگيري از قتل و غارت بيشتر شدند.
بعد از مدتي اکراد تهاجمات گسترده خود را آغاز کردند و موجب صدمه ديدن شهر، رواج ناامني، کمبود آذوقه و بروز قحطي شدند و در اين زمان بود که مردم و حاکم شهر تصميم به تشکيل کمسيون جنگ در شهر گرفتند و چند تن از معتمدان شهر چون حاج ميرزا غلام فقهي، ميرزا خليل افشار، محمد تمدن، کرمعليخان زماني، ميرزا صادقخان فخيم الملک و چند نفر ديگر عهده دار اين مسئوليت شدند.