چکیده:
مقاله حاضر تلاش دارد با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی تئون ون دایک ، نظام باورهای مهدی اخوان ثالث را در شعر خوان هشتم و آدمک به عنوان یک ایدئولوژی مقاومت ، مورد مطالعه قراردهد. به باور ون دایک ایدئولوژی حاکم بر ذهن صاحب اثر؛ تحت تاثیر زبان، گفتمان و دیگر پرکتیس های اجتماعی قدرت حاکم را مشروعیت میبخشد و یا در برابر آن مقاومت میکند. شعر خوان هشتم و آدمک با پرداختن به روابط اجتماعی، آموزههای گفتمانی و فرهنگ ایرانی، نتیجه ایدئولوژی مقاومت در برابر حاکمیت را بازنمایی میکند که هرگونه تلاش برای ساخت و ایجاد امید را بیاثر ساخته ، گفتمان یاس را ذهن منتقدین خود حاکم میسازد. یافته های مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی بدست آمده، گویای آن است که گفتمان شکست ، هیاهو برای هیچ ، حسرت گذشته و ناامیدی مطلق از جمله عناصر اصلی شعر خوان هشتم و آدمک است . در این دو شعر ایدئولوژی ناکامی و ناامیدی حاکم است که همه چارهاندیشیها را میفرساید و به حسی نوستالژیک در خوان هشتم و پایانی طنزآمیز در شعر آدمک میانجامد.
خلاصه ماشینی:
شعر خوان هشتم و آدمک با پرداختن به روابط اجتماعي، آموزههاي گفتماني و فرهنگ ايراني، نتيجه ايدئولوژي مقاومت در برابر حاکميت را بازنمايي ميکند که هرگونه تلاش براي ساخت و ايجاد اميد را بياثر ساخته ، گفتمان يأس را ذهن منتقدين خود حاکم ميسازد.
واژگان کليدي: گفتمان، ون دايک ، اخوان، شعر، خوان هشتم ، آدمک مقدمه هر کس با انديشه و اشعار مهدي اخوان ثالث اندکي آشنايي داشته باشد، ميداند که وي يکي از موفق ترين شاعران معاصر ايران است که دغدغه اجتماعي همچون بيشتر شعراي سبک نيمايي دارد.
هدف تحقيق بنابر نظر ون دايک از انجا که هرگونه کاربرد زبان متضمن رمزگذاري الگوهاي ايدئولوژيک يا ساخت هاي گفتماني است که به هنگام بازنمايي جهان در زبان صاحب اثر واسطه گري ميکنند، هدف اين مقاله يافتن رمزگذاريهايي است که اخوان در دو شعر خوان هشتم و آدمک براي نشان دادن ايدئولوژي مقاومت بکار برده است .
(اخوان؛١٣٤٩) نتيجه گيري بابررسيهاي صورت گرفته پيرامون نظام باورهاي اخوان در دو شعر خوان هشتم و آدمک بر اساس نظريه تحليل انتقادي تئون وندايک اين نتايج بدست امد: اول: اخوان با به کارگيري زبان ايدئولوژيک که از مفاهيم اسطورهاي، اجتماعي و فرهنگي در آن بهره برده است ، گفتمان حاکم بر جامعه زمان خود را به نقد کشيده است .