چکیده:
شاهنامه فردوسی از یکسو مشتمل بر فرهنگ و خرد ایرانیان باستان است و از سوی دیگر بیانگر روح زندگی ایرانیان است این جوهر زندگی در آیین پهلوانی نمودی خاص دارد. از بررسی آیین های پهلوانی و جوانمردی میتوان فهمید که اعتقاد ایرانیان باستان در رفتار پهلوان موثر است . از دیدگاه فردوسی دین و اخلاق با پهلوان و پادشاه به هم پیوند خورده است و این حاصل نوع زندگی ایرانیان در سرزمینی است که حفظ آن ، پهلوانی و جوانمردی را ایجاب میکرده است . صفت های پهلوانان و جوانمـردان به عنوان نماد قدرتمندی و صفات اخلاقی و استفاده از خرد در اولویت قرار دارد. پرورش مرد عمل و مرد خرد در مفهوم پهلوانی عالیترین شکل خود را در شاهنامه نشان میدهد. در نتیجه پهلوانی و جوانمردی هم جنبه جسمانی داشته و هم بعد روحانی معنوی، داستان گذشتن پهلوانان از مراحل دشوار و پرخطر برای رسیدن به مقصودی معین که جنبه آیینی و اعتقادی و اخلاقی داشته است ، که حاصل تلاش سی ساله حماسه سرای ملی ایران در خلق مجموعه گرانقدر شاهنامه معنا پیدا میکند.
خلاصه ماشینی:
( اسلامي، ١٣٤٩: ( 307 بياورد يک جم مي ميگسـار که گفتي نکـردي برو برگذار بياد شهنشـاه رستـم بخــورد بـرآورد از چشمـۀ سـرخ گـرد همان جام مي کودک ميگسار بيــــاور دُ پــر بـادة شـاهــــوار ( فردوسي، ١٣٨٦: ٨٧٨ ) فرّ و جوانمردي در شاهنامه حکيم توس ، امور انتزاعي را در قالب شخصيت هاي پيکرينه ميسازد، وي رستمي ميآفريند که خواستار بقاي ايران و نيکي است و در مقابلش لشگري از ديوان و ديو سيرتان مينهد، فردوسي شخصيت هاي نخبه خود را از بين مردم انتخاب ميکند، آنان انسان هايي هستند مانند ديگر آدميان و آنچه که آنها را از ديگران متمايز ميسازد نيرويي است تحت عنوان فرّه ايزدي عنصري که به قدرت آنان مشروعيت ميبخشد و آن را در سطح اقتدار قرار ميدهد.
که او پهلواني بود نامـــدار سرافراز و هوشيار و گـرد و سوار به گاه خرد سام سنگي بود به خـشم انـدرون شيـر جنگي بود ٢- زال : از سر سپيدزاده شدن تا پرورده شدن به ميانجيگري سيمرغ ، از دلدادگي به رودابه تا گستاخي در برابر پدر و پيوند وي با سيمرغ و اتصال وي به قلمرو ما بعدالطبيعه رنگ جادويي به شخصيت وي زده است تا آنجا که اسفنديار پس از کور شدن به تير گزين رستم ، از او چنين ياد ميکند: خون ها و نيرنگ ها زال ساخـت که اورند و بند جهان او شناخـت ٣- سهراب : اين پهلوان در عين ساده نمايي شخصيتي پيچا پيچ دارد.