چکیده:
کارآفرینی در دهه های گذشته در سراسر جهان به دلیل کمک در تسریع رشد محصولات، ارائه خدمات
جدید، ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی توجه روزافزونی را به خود جلب نموده است. سازمانها در حال
وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر کارآفرینی اخلاقی هستند، اقتصادی که در آن دانش اخلاقی و داراییهای
نامشهود، به عنوان مهمترین عامل تولید و همچنین به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها شناخته شده
است. این مقاله از نوع تحقیقات توسعه بوده و روش انجام آن پیمایشی و روش گردآوری اطلاعات
مطالعات کتابخانهای میباشد. به طور کلی اخلاقیات در سازمانها به عنوان سیستمی از ارزشها و بایدها
و نبایدها تعریف می شود که بر اساس آن نیک و بدهای سازمان مشخص و عمل بد از خوب متمایز
می شود. به طور کلی انسانها در بعد فردی و شخصیتی دارای ویژگیهای خاص اخلاقی هستند که
پندار، گفتار و رفتار آنها را شکل میدهد. ممکن است همین افراد وقتی در یک جایگاه و پست سازمانی
قرار میگیرند عواملی موجب شود که پندار، گفتار و رفتار متفاوتی از بعد فردی سر بزند که این
ویژگیهای انسانی بر روی میزان کارایی و اثربخشی سازمان تاثیر بگذارد. از طرفی اخلاقی بودن یا نبودن
رفتارها و عملکرد میتواند موجب بروز پیامدهای مثبت یا منفی در سطح سازمان گردد. لذا در تحقیق
حاضر به منظور شناسایی رفتار اخلاقی کارآفرینان سازمانی پس از بیان مسئله و ادبیات نظری تحقیق؛
ضرورت و اهمیت اخلاق از دیدگاه اسلامی تشریح شده است.
خلاصه ماشینی:
رفتار اخلاقي کارآفرينان در سازمان ها عبدالعزيز ولي نفس (دانشجوي کارشناسي ارشد کارآفريني، دانشگاه سيستان و بلوچستان ، زاهدان ) فريبا اسماعيلي (دانشجوي کارشناسي ارشد مديريت اجرايي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد زاهدان ) چکيده کارآفريني در دهه هاي گذشته در سراسر جهان به دليل کمک در تسريع رشد محصولات ، ارائه خدمات جديد، ايجاد اشتغال و توسعه اقتصادي توجه روزافزوني را به خود جلب نموده است .
ممکن است همين افراد وقتي در يک جايگاه و پست سازماني قرار ميگيرند عواملي موجب شود که پندار، گفتار و رفتار متفاوتي از بعد فردي سر بزند که اين ويژگيهاي انساني بر روي ميزان کارايي و اثربخشي سازمان تاثير بگذارد.
اولين گام در دستيابي به اين اهداف درک صحيح از مفهوم اخلاق و شناسايي عوامل تاثيرگذار بر رفتار اخلاقي کارکنان در سازمان مي باشد تا در گام هاي بعدي بر روي اين عوامل مداقه لازم صورت پذيرد (عربيون و همکاران ، ١٣٩١).
ممکن است همين افراد وقتي در يک جايگاه و پست سازماني قرار مي گيرند عواملي موجب شود که پندار، گفتار و رفتار متفاوتي از بعد فردي سر بزند که اين ويژگي هاي انساني بر روي ميزان کارايي و اثر بخشي سازمان تاثير بگذارد.
به طور روشنتر، کاربرد اين واژه زماني است که قصد شناسايي افراد ريسکپذير و افرادي که از طريق پيدا کردن راه هاي بهتر و جديدتر براي انجام کارها، موجب پيشرفت اقتصادي مي شوند، باشد (پرداختچي و شفيع زاده ، ١٣٨٤).
در اکثر مدل هاي اخلاقي، فاکتورهاي مشابهي به عنوان عوامل اثرگذار بر رفتار اخلاقي سازمان ها معرفي شده اند که ميتوان اين فاکتورها را در سه دسته کلان ، مياني و خرد دسته بندي نمود.