چکیده:
انسانها در عرصه زندگي دچار بيماريهاي صعبالعلاجي ميشوند که در نهايت منجر به مرگ آنان
مي گردد و بديهي است که رنج و عذاب و سختي را در اين پروسه بيماري متحمل ميشوند اينجاست که
اتانازي يا قتل از روي ترحم مطرح ميگردد بهعبارتي اتانازي عبارت است از پايان بخشيدن به حيات
بيمار صعبالعلاح به وسيله اطرافيان يا پزشکان ... .
بدينسان تحت کمک دلسوزانه به حيات چنين شخصي خاتمه داده ميشود سوال اين است که آيا در
جوامع مختلف چنين امري قابلپذيرش است که به حيات چنين بيماراني خاتمه داده شود؟ اينجاست که
تقابل فرهنگهاي اجتماعي ممکن است مطرح شود گرچه دين اسلام اين امر را قتل عمد ميداند فقهاء
اسلامي معتقدند حرمتي که در اين قتل وجود دارد با رضايت مقتول از بين نميرود و تمامي اديان الهي
هم چنين نظري دارند لکن در بعضي کشورها مثل سوئيس و بلژيک و... اين امر پذيرفته شده است ودر
بعضي کشورها از موجبات تخفيف مجازات است در کشور ما هم چنين امري ولو با رضايت بيمار جرم
شناخته ميشود و مقاله حاضر يک بررسي تطبيقي راجع به اين امر است و نشان ميدهد در کدام
کشورها به چه صورتي پذيرفته شده و نظر مذاهب و مراجع مختلف اسلامي و قانونگذار ايران در اين
خصوص چه ميباشد.
خلاصه ماشینی:
"(محقق حلی ، ص ۴۲) با توجه به مراتب فوق سوالی مطرح می گردد دائر به این که اگر فردی به بیماری صعب العلاج مبتلا باشد و امیدی به بهبودی و نجات وی نباشد و بیمار که از درد و رنج طاقت فرسا در عذاب است و بدین سبب از پزشک معالج بخواهد به حیات وی خاتمه دهد آیا پزشک مجاز است ؟ دیگر این که اگر پزشک با انگیزه بشر دوستانه و ترحم آمیز آمپول هوا تزریق کند یا با قطع دستگاه حیاتی به حیات بیمار با آن انگیزه پایان دهد چنین امری قتل تلقی می شود یا خیر؟اگر پاسخ مثبت است انگیزه چه تأثیری دارد؟ فقهای اسلامی اعلام می دارند قتل حرام است بعبارتی نفس قتل را حرام می دانند و می گویند اذن بیمار برای خاتمه دادن به حیات خویش اگرچه ممکن است در میزان مجازات موثر باشد لکن حرام بودن عمل را از بین نمی برد و عمل مشروع نیست .
تا سال ۱۳۷۰ قانون گذار ایران در این زمینه هیچ امتیازی به قاتل قائل نشده است در اصلاحات قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰ قانون گذار بر عکس نظر سابق خویش عفو مجنی علیه را موجب سقوط قصاص دانسته است و در ماده ۲۶۸ آن قانون چنین بیان نموده است «چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ ، جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط می شود و اولیاء دم نمی توانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند» در مورد شمول ماده مذکور یا بحث قتل از روی ترحم در خصوص بیمار لاعلاج در مورد پزشک معالج یا دیگر اعضاء و کادر درمانی این سوال مطرح می گردد که با توجه به عناصر تشکیل دهنده قتل ترحم آمیز (۱- تقاضای بیمار صعب العلاج و غیر قابل تحمل ۲- متعذر بودن معالجه ) آیا اقدام پزشک در سلب حیات بیمار مشمول ماده ۲۶۸ ق ."