چکیده:
تصمیم گیری در سطح کلان برای حل مسائل و مشکلات کلان توسط دولتها برای رسیدن به مصالح و منافع عامه مردم را خط مشی گذاری میگویند. که فرآیند آن به طور کلی بعد از احساس مشکل و ادراک مشکل شامل تدوین خط مشی، اجرای خط مشی و ارزیابی خط مشی میشود. باید توجه داشت که علم خط مشی گذاری عمر چندانی نداشته، اما به دلیل تاثیرات عمیق آن در یرطرف کردن مشکلات و مسائل عامه جامعه در زمینههای مختلف از جمله خط مشی گذاری فرهنگی، خط مشی گذاری فضای مجازی و خط مشی گذاری اقتصادی و غیره، از اهمیت ویژه ای برخوردار شده و مورد توجه و اقبال ویژه ای قرار گرفته است. یکی از حوزههای خط مشی گذاری، فرهنگ است. اما به دلیل پیچیدگی موضوع فرهنگ و وسعت قلمرو تحقیقات در زمینه شناخت شناسی فرهنگ و از همه مهم تر عدم وجود ساختار، فرآیند خط مشی گذاری که خود امری نیازمند دقت و تمرکز است، در این زمینه بسیار پیچیده میشود؛ بنابراین خط مشی گذاری فرهنگی نسبت به سایر زمینهها حائز اهمیت و دقت فراوانی از سوی خط مشی گذاران میباشد . در این مقاله به دنبال بحث درباره مبانی نظری فرهنگ از نگاه دانشمندان داخلی و خارجی و بررسی خط مشی گذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران هستیم .
خلاصه ماشینی:
گرچه برخی از صاحب نظران حوزه فرهنگ اعتقاد به برنامه ناپذیر و سیاست ناپذیر بودن فرهنـگ دارند؛ اما همین که تلاش هایی وسیع برای ایفای نقش در برنامه ریزیهـا و سیاسـت گـذاری هـای فرهنگ صورت میگیرد و سازمان هایی گسترده د راین زمینه پدید آمده ، خود بیانگر این است که در حوزه فرهنگ نیز میتوان مانند دیگر حوزه های زندگی بشری از سیاست گذاری و برنامه ریزی سخن گفت .
به این ترتیب ، با توجه به تعریف جامع ارایه شده از فرهنگ ، این نتیجه به دست میآید کـه چـون مقصود از فرهنگ ، کیفیت شایسته برای پدیده ها و فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان هاست ، لذا پذیرش و منعکس ساختن آن دسته از حقایق و نمودها و فعالیت های بشری که به طور کامل ، منشأ و عامل های ضروری طبیعی دارد و از قانون های جبری پیروی میکند (مانند خـوردن غـذا و آشـامیدن آب )، جزء فرهنگ به شمار نمیآید، ولی آمیختگی این گونه اعمال با دعا – چنان کـه در جامعـه هـای اسلامی و برخی از جوامع دینی دیده میشود – جزئی از مفهوم فرهنگ است .
شاین بر اساس تحلیل و جمع بندی نسبتا دقیق و کاملی از مطالعات و بررسیهای میـدانی انجـام شده ، نهایتا شش مفروض اساسی مشترک را شناسایی میکنـد کـه فرهنـگ هـا حـول آن هـا شـکل میگیرند ( شاین به نقل از موحدی، ١٣٨٣، ص ٦٧- ٧٠) : ١ ـ ماهیت , واقعیت و حقیقت در این گروه ، سه نوع واقعیت را میتوان مورد اشاره قرار داد: الف ـ واقعیت های عینی : آن هایی هستند که قابل تجربۀ مستقیم بوده و در سنت غربی «قابـل آزمون » تلقی میشوند؛ اگر چه در فرهنگ های دیگر محدوده هایی از جهان ماورای حس را نیز شامل میگردند.