چکیده:
هر جرم و بزه دارای علل و عوامل سازنده ای است که بر روی طفل اثر می گذارد و او را به سوی ناسازگاری و نابهنجاری وبزهکاری سوق می دهد. جرم شناسان این عوامل موثر بر بزهکاری را در دو دسته تقسیم کرده اند. عوامل داخلی بزهکاری عواملی هستند که آنها را باید در سرشت ذاتی، وضع جسمانی و شخصیت و اختصاصات روانی و خلقی طفل جستجو کرد.به همین جهت است که از انها به عوامل داخل یا ذاتی یا فردی یا اولیه تعبیر می شود. ارزش واهمیت موضوع بزهکاری اطفال، مساله ای مهم و غیر قابل تردید درجوامع امروزی است که لزوم پیش گیری از آن نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است . شناسایی عوامل موثر در بزهکاری اطفال برای پیش گیری امری ضروری می باشد. درمیان این عوامل عوامل خارجی خصوصا محیط خانواده و مدرسه نقش بسیار زیادی دراین مورد دارند چرا که کودک به محض تولد و حتی بیش از آن شدیدا تحت تاثیر محیط پرورشی خود قرار می گیرد. در این پژوهش ابتدا به مباحث بنیادی و مقدماتی و تبیین معانی اصطلاحات کاربردی این تحقیق خواهیم پرداخت تا زمینه لازم جهت درک بهتر مطالب این تحقیق ایجاد شود.بنابراین در این مقاله به شناسایی عوامل داخلی بزهکاری می پردازیم
خلاصه ماشینی:
"5 سوءرفتار با کودک، سوءاستفاده، بی توجهی به نیازهای عاطفی و جسمانی وی، غفلت و سهل انگاری، تربیت نادرست، سطح ضعیف سواد و دانش والدین، اعتیاد و یا بزهکاری اعضای خانواده، عدم کنترل و مراقبت و نظارت والدین از کودک، عدم کفایت دارایی خانواده و مشکلات اقتصادی، طلاق و فروپاشی خانواده، سوءرفتار خانواده نسبت به کودکان و بی بندوباری و نبود تربیت قدرت اله خسروشاهی، حیدر منصوری، پیش گیری زودرس از بزهکاری با رویکرد خانواده مدار، فصلنامه مطالعات پیش گیری از جرم، سال پنجم ، شماره شانزدهم، پاییز 89، ص11 شهلا معظمی، ص 224 علی نجفی توانا، ص108 و107 شکوه نوابی نژاد، رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و نوجوانان و راههای پیشگیری و درمان نابهنجاریها، چاپ چهارم، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، زمستان 1373، ص121الی 119 علی حسین نجفی ابرندآبادی، مباحثی در علوم جنایی، ص 1281 دینی در خانواده ، دیگر مواردی است که می تواند در این حوزه، به عنوان خطر، کودک را در معرض خطر قرار داده و تعامل این عوامل ممکن است باعث افزایش فعالیت بزهکارانه گردد.
2 اما در توضیح این که چرا عوامل شانزده گانه فوق موجب بروز زمینههای بزهکاری در اطفال میشود باید گفت که کودکانی که به دلیل هر یک از این موارد، یا موارد مشابه با آنها قادر به ادامه تحصیل به صورت همگام با سایر همکلاسیهای خود نمیباشند، به شدت سرخورده میشوند و رانده شدن آنها از جانب هم کلاسیها و اولیای مدرسه که با برخورد نامناسب والدین اصلی طفل شدت نیز مییابد، باعث میشود که تصور کنند موفقیت و کامیابی را نمی توان با تمسک به راه های معمول و متعارف به دست آورد ."