چکیده:
گویش ابوزیدآبادی یکی از گویشهای ناحیۀ مرکزی ایران است. این گویش در بخش کویرات به مرکزیت شهر ابوزیدآباد رایج است. این شهر در سیکیلومتری جنوب شرقی کاشان واقع شده است. ابوزیدآبادی از نظر دستوری، نسبت به فارسی ویژگیهایی دارد که آن را از زبان فارسی کنونی متمایز میکند. در این مقاله، نویسنده میکوشد برخی از ویژگیهای آوایی و دستوری این گویش را توصیف و تحلیل کند. کاربرد تقریباً چهارده مصوت کوتاه و بلند و حضور جنس دستوری و تأثیر آن بر اکثر اسامی، و تعداد زیادی از ساختهای فعلی و رواج و کاربرد قابلتوجهی از پیشوندهای اشتقاقی ـ که امروزه در فارسی نیمهفعال یا مردهاندـ و... تعدادی از ویژگیهای این گویش به شمار میروند. همچنین این مقاله نشان خواهد داد که ابوزیدآبادی به عنوان امانتدار زبان فارسی، نکات زبانشناسی قابلتوجهی از فارسی دری و حتی فارسی میانه (پهلوی) و فارسی باستان را به درستی در خود پاسداری کرده است.
خلاصه ماشینی:
همچنين صـفت اشاره بر معرفه بودن کلمه دلالت ميکند؛ مانند: اين دالان ̈lunaniba، اسم نکره معمولا با «يک ̄i» همراه است ؛ مانند: يک اره ̈ssaya ̄i به ندرت ، پسوند «اي ̄i» به عنوان نشانۀ نکره به کار ميرود؛ مانند: جايي بـودم ̄y-iyo پژوهش نامه کاشان شمارة هفتم (پپاپي ١٥) da bədu پاييز و زمستان ١٣٩٤ مصدر چه به تنهايي و چه به عنوان هستۀ پسوندي، مانند ضمير قرار گيرد، غالبـا بـه 50 /̈a-/ ختم ميشود؛ مانند: شستن ̈tasobe s، وزيدن ̈tasbəva سرافرازي (١٣٩١: ٥٥) نشانه هاي مصدر را متنوع تر دانسته است ، ماننـد مصـدرهايي که به /̈ta-/ يا /̈da-/ يا /̄wai-/ ختم ميشوند؛ مثال : کرده شدن ̈wabəkəri در ابوزيدآبادي برخي از فعل ها چند مصدري هستند؛ يعني يـک فعـل مـيتوانـد در چند جاي متفاوت به چند شکل به کار رود؛ مانند: زدن /̈tabəbəqa /̈edabəz /̈rdarkaka pivestä مصدر فقط با تکيه اي که بر آخرين صـامتش وارد مـيشـود، از ماضـي نقلـي سـوم شخص مفرد مذکر متمايز مي شود؛ مانند: دويدن ̈atbəta، دويـده اسـت ̈tabəta (مؤنـث شمار اخير tebəta است .