چکیده:
حق امنیت کار، آدمی را از حداقل استانداردهای زندگی مصون می دارد، بعد از اینکه حق معیشت و امنیت تامین و تضمین شد، نوبت به حقوق دیگر می رسد، حق تحصیل و مشارکت سیاسی به میدان می اید. به نظر می رسد که آنچه برای هر انسان و جامعه ای مهم و ارزشی است، پاسخ به مهم ترین نیاز و انگیزه حرکتی بشر یعنی امنیت است. اصولا انسان ها هرچند که برای پاسخ گویی به نیاز طبیعی، زوجیت و پاسخگویی به عواطف و احساسات درکنار هم جمع شده و پایه های اجتماع را تشکیل داده اند، ولی نمی توان نقش مهم امنیت به عنوان مهم ترین نیاز بشری در ایجاد اجتماع را نادیده گرفت. انسانی که احساس امنیت نکند، هرگز در اندیشه سعادت نخواهد بود. زندگی پر مخاطره، انسان را دچار جنون و افسردگی می کند و از هرگونه حرکت و تلاشی باز می دارد. شکوفایی اقتصادی، مدنی و سلامت روانی فرد و جامعه در گرو تامین امنیت و احساس آن تحقق می یابد. از این رو یکی از مولفه اصلی خوشبختی را امنیت در کنار آسایش دانسته اند. فلسفه ایجادی دولت ها نیز، تامین امنیت و آسایش افراد جامعه است. از این رو به عنوان عامل مشروعیت دولت ها و هم به عنوان وظیفه و مسئولیت اصلی آنها مطرح می باشد. دولتی که نتواند خوشبختی یعنی آسایش وآرامش ملت را تامین کند، مشروعیت و فلسفه وجودی خود را از دست می دهد، همچنان که هرگونه اختلال و اخلال در این امور دولت ها را از موفقیت می اندازد.
خلاصه ماشینی:
"مبحث دوم : اعلامیه جهانی حقوق بشر انسان موضوع حقوق بشرجهان معاصر است و با توجه به موضوعیت انسان در این مدار حقوق بشری، تمامی انسان ها فارغ از هرگونه تعلقات از جمله دین، نژاد، ملیت و جنسیت و مانند آن از حداقل حقوقی برخوردارند که زیر عنوان استاندارهای حداقلی از آن یاد می شود و این استاندارد ها مبتنی بر کرامت ذاتی انسان است و کرامت ذاتی انسان متمایز از کرامت اکتسابی اوست و این کرامت مورد پذیرش تمامی مکاتب، ادیان و ایدئولوژی های الاهی و بشری و حتی لاادری گراها می باشد 1 و در حقیقت می توان گفت استانداردهای حداقلی در گفتمان حقوق بشری با توسعه حقوق بشر و عدم اعتراض مستمر دولت ها به شکل گیری عرفی آن، امروزه به قواعد امرانه تبدیل گردیده که این قواعد امرانه بالاتر از هر رابطه حقوقی است و با این نگرش هیچ دولت، فرد، گروه یا سازمانی و یا مذهبی حق ندارد برخلاف این قواعد رفتار یا قانون وضع کند.
حق کارکردن و امنیت آن در مقابل اخراج خودسرانه از بدیهی ترین حق اولیه بشر است و بدون آن بشر نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و قوت لایموت او با کارکردن و صیانت از آن اغاز می شود و با توجه به اینکه این حق از بدیهیات است پس تضمین آن هم به تبع آن، از ضروریات افراد در جامعه می باشد و چنان چه می دانیم اصل ضرورت مرتبه ای بالاتر از حق می باشد، در جهت تحقق این حق، نه تنها دولت ها که کل جامعه موظف است تا حق برخورداری از امنیت در برابر اخراج غیرموجه (خودسرانه) کارگران را به رسمیت شناخته و با اموزش صحیح می توان این حق را بصورت اتومات در تاروپود و شریان اجتماع جایگزین کرد، چنان چه فرهنگ جهانی حقوق بشر با داعیه جهان شمولی این حق را به همین دلیل با سازوکارهایی برای حمایت و صیانت از بشر پیش بینی کرده است."