چکیده:
زندگی و سرگذشت عاشقان، اغلب دست مایهی راویان و ناقلان بوده و به این سبب، داستانهای عاشقانه در ادبیات ملتهای گوناگون فضایی گسترده را پوشش دادهاست. این داستانها شباهتهای زیادی در ساختار دارند که گاهی این شباهتها از تأثیر و تأثر نشأت گرفته است. داستان لیلی و مجنون از معروفترین و کهنترین داستانهای عربی به شمار میآید که تأثیر زیادی بر گسترش داستانهای عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. ادیبان ایرانی به این داستان توجه بسیاری داشتهاند و داستانهایی عاشقانه با همین نام پدید آوردهاند؛ همچنین در ادبیات فارسی داستانهایی گفتهشده که از دیدگاه ساختار، با این داستان عربی شباهتهای زیادی دارند، مانند داستان «عزیز و نگار».
این نوشتار میکوشد تا در چشماندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونیها و تفاوتهای دو داستان نامبرده را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کند؛ همچنین میزان شباهت و تفاوتهای داستان لیلی و مجنون عربی را با منظومه عزیز و نگار بر اساس مکتب آمریکایی بیان کند. در نتیجه باید گفت داستان عزیز و نگار به عنوان نماینده جمعی از داستانهای عاشقانه فولکلور از تأثیر ادبیات رسمی بینصیب نمانده است؛ همچنین داستانهای عاشقانه، چه رسمی چه عامیانه، ایرانی و غیرایرانی، نشانهها و ساختار مشترکی دارند که آنها را به هم نزدیک میکند.
خلاصه ماشینی:
بر اساس مکتب آمريکايي ادبيات تطبيقي ، اين دو داستان، در ساختار، چه شباهت ها و تفاوتهايي دارند؟ - روش پژوهش روش اصلي پژوهش در نگاه ما، روش توصيفي – تحليلي است که با بررسي حوادث رخداده در داستان ليلي و مجنون و عزيز و نگار، ساختار دروني آن ها را تحليل ميکند.
در ابيات زير ميبينيم چگونه آرامش از مجنون سلب شده و او از ارث و خانواده محروم ميشود: (به تصویر صفحه مراجعه شود) شروع پايدار در داستان عزيز و نگار ديده ميشود، اما اندکي تفاوت دارد؛ زيرا داستان با وضعيت نسبتا نامتعادلي آغاز ميشود: دو برادري که بچه دار نمي شوند و کنش هايي که به خاطر اين موضوع در داستان ايجاد ميشود؛ اما همين که عزيز و نگار به دنيا ميآيند، داستان به اعتدال کشيده ميشود، تا اين که عشق ميان آن دو شعله ور ميشود و دوباره به حالت نامتعادل باز ميگردد و در پايان با حالت اعتدال خاتمه مييابد.
نخست اين که عزيز و مجنون هستند که ابراز عشق ميکنند، يعني آغاز اين گره با قهرمان مرد است ؛ دوم اين که تنها شخصيت مرد، در راه وصال تلاشهاي زيادي ميکند و ليلي و نگار هر دو تن به ازدواج با مرد ديگري ميدهند و تلاشي براي سر باز زدن نميکنند و اين شخصيت مرد يا عاشق است که عصيانگر محسوب ميشود و دست به هر تلاشي ميزند.