چکیده:
فیلم های فلسطینی، شکلی از محکوم سازی بصری هستند که تلاش میکنند با ثبـت یـک جنایـت تاریخی، آن را از گزند حملات مستمر تصاویر صهیونیستی در عرصـه بـین الملـل کـه بازنمـایی فلسطینیها را در انحصار خود در آورده اند، در امان نگه دارند. به عبـارت دیگـر، زیبـاییشناسـی سینمای فلسطین که منطبق با واقعیت های سیاسی آن اسـت ، مـیکوشـد بـا تکیـه بـر «رئالیسـم آسیب زاد» حضور تاریخی فلسطین را به رغم غیاب جغرافیایی آن به جلوه درآورد. سینمای فلسطین برای این منظور در سه جبهه مبارزه میکند. از یک سـو علیـه ناپیـدایی، مقاومـت مـیکنـد(زیرا رسانه های صهیونیستی در عرصه بین الملل ، بازنمایی فلسطینیها را در انحصار خود درآورده انـد) و از سوی دیگر، علیه کلیشه سازی رسانه ها مقاومت میکند و در جبهه سوم ، علیه بازنمـاییناپـذیری تراژدی فلسطین . همین مقاومت ، هسته خلاقانه سینمای فلسطین را تشکیل میدهد و به آن ، ساختار و محتوا میبخشد. در مقاله حاضر، مقاومت سینماگران فلسطین در این سه جبهـه را در چـارچوب نظریه «رئالیسم آسیب زاد» هال فاستر واکاوی میکنیم تا از این رهگذر بتوانیم جایگاه سینما را در مبارزات آزادیبخش فلسطین تبیین کنیم .
خلاصه ماشینی:
",Dabbashi) (٢٠٠٦:١٢١ اما به رغم این که سرزمین و مردم فلسطین از همان ابتدای پیدایش سـینما، ابـژه نگـاه خیره دیگران و سوژه فیلم های ملت های دیگر شده اند، خودشان نتوانسته اند هویـت فلسـطین را بـه زبان سینما ترجمه کنند و در نتیجه ، تصویر و صدای واقعی آن ها در محاق مانده است .
براین اساس ، مقاله حاضر تلاش میکند به این سؤال پاسخ دهد که سـینمای فلسطین چه نقشی در مبارزات آزادیبخش فلسطین ایفا میکند و برای ایفـای ایـن نقـش در چـه جبهه هایی به مقاومت میپردازد؟ پاسخ سؤال مزبور مبتنی براین فرضیه است که سینمای فلسـطین به مثابه سلاح مقاومت عمل میکند و این مقاومت و دفاع از آرمان های فلسطین با تمهیدات هنری و بصری سینمایی به مخاطب نشان داده میشود.
بنابراین ، فیلم مزبور هم این روایت رسانه های غربی را به چالش میکشد و هم بر اساس رئالیسـم آسـیب زاد، اراده معطوف به مقاومت در برابر قدرت را نشان میدهـد؛ قـدرتی کـه حتـی نمادهـا و رنـگ هـای تداعیکننده یک ملت را تحمل نکرده و سرکوب میکند.
ایـن فیلم ، یکی دیگر از تجلیهای رئالیسم آسیب زاد است که در آن ، از طریـق مصـاحبه بـا شـهروندان فلسطینی و اسراییلی تلاش میشود دیدگاه های هر دو طرف ستم گر و ستم دیده به مخاطب عرضـه شود تا مخاطب در مقام یک قاضی، بین آن ها قضاوت کند و حق را از ناحق تشـخیص دهـد."