چکیده:
نگرش ماشيني به جهان از پيامدهاي رشد دانش مكانيك است. در اين نگرش جهان بسان ماشين قانونمند و سازواري است كه از كوچك ترين ذرات عالم تا عظيم ترين كهكشانها را قابل تبيين علمي مي داند. هرگونه دخالت امور ماورايي در تدبير اين جهان نفي مي گردد، و مفاهيمي نظير جوهر، عرض، ماده، صورت، قوه و فعل كه در هستي شناسي قديم به كار مي رفت، جاي خود را به مفاهيمي چون جرم، وزن، شتاب، سرعت، امتداد، حركت و مقدار مي دهد. در اين نگرش تنها شناخت معتبر، معرفت حاصل از تجربه، آزمايش و مشاهده است، و معارف وحياني فاقد ارزش معرفتي اند. اگر سخن از خدا به ميان مي آيد، تنها به عنوان علت نخستين است؛ اما در استمرار و بقاي جهان نيازي به حضور خدا نيست. خلقت انسان نه الهي، بلكه كاملاً طبيعي است، و روح و نفس، محصول عالي ماده بشمار مي آيد. در اين جستار، با تحليل اين تلقي، نشان داده مي-شود كه نگرش ماشيني از تبيين ساحت هاي غير مادي جهان و انسان عاجز است. به همين دليل، يا اساساً آنها را نفي مي كند و يا تبيين مادي گرايانه از آنها ارايه مي دهد. پيامد اين نگرش در حوزه علوم انساني و اجتماعي، نفي هرگونه دخالت دين در مديريت جامعه، سياست، اخلاق، تعليم و تربيت و ... است.
خلاصه ماشینی:
"امروزه یک قاعده کلی ثابت در علم پیدا شده است که هیچ علت فوق طبیعی را در جهان نباید پذیرفت، حتی اگر پدیدهای در حال حاضر تبیین نشده است، هرگز نباید آن را به عنوان موردی از فعل الهی قلمداد کرد؛ بلکه باید همیشه مسلم انگاشت که برای آن علت طبیعی وجود دارد که باید در جستجوی آن بود(استیس: 1377، 150؛ باربور، 1374، 31) .
منظومه هومر، ظرفیت آن را نداشت که تصویر عقلانی از عالم فراسوی طبیعت ارایه کند، بنابراین چگونه ممکن بود فیلسوفان عهد باستان بتوانند نگرشی متفاوت از نگرش طبیعتگرایانه داشته باشند؟ کاپلستون میگوید برای فیلسوفان ایونی تمایز بین روح و ماده (عالم ماده و ماوراء ماده و فیزیک و متافیزیک) هنوز درک نشده بود، به طوری که هرچند آنان در واقع از جهتی مادیمذهب بودند، از این بابت که نوعی ماده را به عنوان اصل همه اشیا میپنداشتند، به سختی میتوان ایشان را مادیمذهب به معنای اصطلاحی این لفظ نامید(کاپلستون: 1380، 1: 28- 29).
راهحل نیوتن، گرچه برای مدتی کوتاه ممکن بود قابل پذیرش اهل علم باشد و عدهای احساس کنند هنوز احتیاج به خدا هست، اما یک ضرر عمده داشت و آن این بود که وقتی بعد از مدتی علم پیشرفت کرد و به دست دانشمندانی نظیر لاپلاس، ظرفیت خود را به تمام و کمال بروز داد؛ برای آن مسایلی که نیوتن، برای آنها پاسخی نداده بود، پاسخ علمی پیدا شد و دیگر جایی برای طرح خدا برای ترمیم و تعمیر رخنههای عالم طبیعت باقی نماند."