چکیده:
در برخی منابع کهن روایی و تفسیری شیعه، روایاتی وجود دارد که بر پرهیز از تعلیم و اقرای سوره یوسف بر زنان دلالت دارند. این روایات علاوه بر آن که با بعد هدایتگری قرآن در تعارضهستند، در صورت عمل به مفاد آنها، نیمی از مردم جامعه اسلامی از نتایج اخلاقی حکایت بیان شده در این سوره _ که دعوت به عفت و پاکدامنی است _ محروم میگردند. در این مقاله بعد از جمع آوری مجموعه روایات موجود در منابع روایی و ارزیابی سندی آنها، تعارض شبهه حاصل شده با آیات محکم قرآن کریم و برخی روایات نمایانده شده است. صرف نظر از ضعف سندی این گونه روایات، میتوان مضمون این روایات را مطابق محکمات قرآنی و نیز متون روایی به گونهای توجیه نمود که به نتایج یاد شده منجر نگردد.
خلاصه ماشینی:
"در پی پاسخ بدین پرسش برآییم که چگونه آموزش داستانی که از مفصلترین داستانهای کتاب نورانی قرآن کریم بوده، و یک سوره را به خود اختصاص داده، به نیمی از جامعۀ مسلمانان، یعنی زنان، ممنوع شده است؟ آیا منع آموزش این سوره به زنان، با اهداف هدایتی قرآن کریم تنافی ندارد؟ به نظر میرسد برای رسیدن به یک ارزیابی جامع در خصوص احادیث نهی تعلیم سوره یوسف به زنان، مناسب است به روایاتی که مرتبط با این موضوع بوده، و در منابع روایی شیعه و اهل سنت پراکنده است، توجه داشته باشیم.
لازم به ذکر است که مرحوم کلینی در باب «تأدیب النساء»، روایت دیگری را مرتبط با موضوع، اما بدون عبارت مربوط به منع تعلیم سوره یوسف نقل کرده است: «علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن النوفلی، عن السکونی، عن أبی عبد الله( قال قال رسول الله( لا تنزلوا النساء بالغرف و لا تعلموهن الکتابة و علموهن المغزل و سورة النور».
تفاسیر روایی متأخر نیز این روایت و روایات مشابه را به نقل از منابع روایی متقدم و یا به نقل از طبرسی در مجمع البیان در تفاسیر خود ذیل سوره یوسف ذکر کردهاند: البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص153؛ نور الثقلین، ج2، ص408؛ ج3، ص568؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج6، ص267؛ تفسیر الصافی، ج3، ص، 55."