چکیده:
در حوزه اندیشه دینی ادله متعددی برای اثبات ضرورت دین ارائه شده است. این مقاله به بازگفت منطقی و بررسی این ادله از دیدگاه حکیمان شیعه - ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا - میپردازد. این حکیمان پنج برهان بر ضرورت دین اقامه کردهاندکه عبارتند از: مدنیت، سعادت، هدایت، معرفت و عنایت. در میان این برهانها، برهان مدنیت مورد اتفاق همه است و با باور به مدنیبالطبعبودن انسان، او را نیازمند اجتماع و سپس قانون عادلانه دانستهاند که در نهایت با تحقق آن ضرورت دین را اثبات میکنند. ابن سینا با طرح مسئله سعادت و شقاوت اخروی و اینکه راه شناخت و وصول به سعادت تنها بهواسطه نبی است، ضرورت دین را اثبات میکند. در سه برهان دیگر که در آرای ملاصدرا آمده است، بهتفصیل به ضرورت وجود نبی که همان ضرورت دین در جهت هدایت انسان، معرفت رب و عنایت حقتعالی است پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
پیش از بیان دیدگاه فیلسوفانی مانند ابن سینا، سـهروردی و مـلا صـدرا بـر ضـرورت دین ، لازم است به چند نکته اشاره شود: نکتـه اول اینکـه هـر جـا از نیازمنـدی انسـان بـه نبوت کلامی به میان می آید، منظور نبوت عامه است ؛ دوم اینکه با توجه بـه تعریف هـای گوناگون از دین که از حیث مفهوم شناسی بیان شده است ، منظور از دین در اینجـا دیـن الهی و وحیانی است ؛ سوم اینکه بحث از ضرورت نبـوت و لـزوم نیازمنـدی بـه نبـی ، در واقع بحث از ضرورت دین است ، زیرا این دو تـلازم تـام دارنـد؛ یعنـی محصـول نبـوت همان چیزی است که دین می نامیم و دین بدون نبی صاحب شریعت محقق نمی شـود.
وقتی روشن شد که انسان برای بقای خود و ادامه حیات اجتماعی اش نیازمنـد قـانون عادلانه است ، آشکار می گردد که قانون عادلانه باید قانون گذاری داشته باشد که قـانون را وضع و عدالت را جاری کند و بـرای اینکـه میـان مـردم بـر سـر وضـع قـوانین نـزاع و دشمنی پیش نیاید، باید کلام این قانون گذار الزام آور باشد؛ بـه گونـه ای کـه آنـان را بـه پذیرفتن قانون وا دارد و مردم از وی فرمان برند، ولی پرسش بعـدی ایـن اسـت کـه ایـن الزام آوری و شایستگی طاعت با وجود چه شخصی و در چه هنگامی تحقق می یابد؟ حکیمـان بـر ایـن باورنـد کـه وقتـی ایـن الـزام بـر فرمـان برداری تحقـق می یابـد کـه قانون گذار دلایل و نشانه هایی با خود داشته باشد که دلالت کند بر اینکه قوانین از جانب خداوند هستند (ابن سینا، همان : ٤٠٢؛ ملاصدرا، ٢٥٠:١٣٨٦).