چکیده:
يكي از گزارههايي كه توجه مفسران را به خود جلب كرده، «إنما البيعُ مثلُ الربا» است؛ تنها گزارهاي كه به صورت بيواسطه بازتابدهنده جايگاه «ربا» در بافت اقتصادي شبهجزيره در عصر نزول است. به رغم تفاوت آراي مفسران پيرامون اين گزاره، همگي به دليل تشبيه بيع به ربا بر غيرطبيعي بودنِ چينشِ واژگان در اين گزاره متفقند. مطالعه حاضر تلاش دارد با بهرهگيري از نگره نقشگراي مايكل هاليدي دست به بازخواني اين گزاره زند. هاليدي، سه كاركرد ذاتي زبان را كه فرانقشِ «متني»، «انديشگاني» و «بينافردي» هستند، شناسايي كرده و متناظر با آنها، سه لايه معنايي را براي هر گزاره ساماندهي كرده است. فرانقش متني نشان ميدهد كه «بيع» هنگام توليد اين گزاره، پديدهاي نو، و «ربا» پديدهاي شناخته در بافت اقتصادي شبهجزيره بوده است. نيز فرانقش انديشگاني حكايت از آن دارد كه گويندگان اين گزاره از «فرآيند رابطهاي» كه كاركرد تعريفِ هويت را داراست، بهره بردهاند. هنگامي به تعريف يك پديده چون بيع روي آورده ميشود كه نو و ناشناخته باشد. فرانقش بينافردي نيز نشان ميدهد، گويندگان اين گزاره با استفاده از اداتِ «إنما» به عدم حتميت خويش به مفاد اين گزاره اذعان كردهاند. بنابراين مبتني بر نگره نقشگراي هاليدي، كيفيت چينش واژگان در اين گزاره، غيرطبيعي نبوده، بلكه در هنگامه توليد اين گزاره، براي مخاطبان قابل فهم و بازتابدهنده بافت اقتصادي شبهجزيره بوده است.
خلاصه ماشینی:
پرسشی که اینک پیش رو قرار میگیرد آن است که آیا این احتمال وجود دارد که تبیین گزاره «إنما البیع مثل الربا» بر پایه تشبیه مقلوب، تنها شیوهای برای توجیه چینش غیر طبیعی واژگان، و نه فهم این چینش آنچنان که در عصر نزول قرآن درک میشده، بوده باشد؟!
خلاصه آنکه مبتنی بر فرانقش متنی، اولا: «بیع» موضوع و مسأله اصلی این پیام است و ثانیا: «بیع» عنصر نو و ناشناخته و در مقابل، «ربا» عنصر کهنه و نیکشناخته بوده است، همچنین توجه به سطح فرانقش اندیشگانی این گزاره نیز، که توضیح آن به تفصیل خواهد آمد، بهروشنی مؤید همین دو نکته است؛ زیرا مبتنی بر لایه معنایی «گزاره بهمثابۀ بازنمود»، گویندگان این گزاره در مقام تعریف و شناساندن مفهوم «بیع» به مخاطبین خود بودهاند.
بر این اساس در یک «فرایند رابطهای» یک شیء، کنش یا واقعیت بهمثابه یک مشارکتکننده در نظر گرفته میشود که باید با یک مشارکتکننده دیگر ارتباط برقرار کند و از این رهگذر، یک گزاره را شکل دهد؛ بنابراین این فرایند، دو ویژگی مهم را داراست، اولا: وجود دو مشارکتکننده در این گونه از فرایند، برخلاف دیگر فرایندها الزامی است، ثانیا: کارکرد عنصر «فرایند» در این گونه از گزارهها تنها ایجاد ارتباط میان مشارکتکنندههاست (Halliday& Matthiessen, 2004, pp170 & 213)؛ برهمین اساس اگرچه فعلها در دیگر فرایندها بهصورت برجسته و نمایان تلفظ میشوند؛ اما فعلهایی که با نام فرایندهای ربطی عمل میکنند، بدون تکیه و استرس و از لحاظ آوایی بهصورت خفیف ادا میشوند.