چکیده:
به رغم سکولاربودن رژیم صهیونیستی، صهیونیسم مذهبی در حال تبدیلشدن به اندیشه غالب در سیاست داخلی و خارجی آن رژیم است. در این مقاله، با استفاده از نظریه «امنیتیکردن» نشان داده میشود که صهیونیسم مذهبی به عنوان گرایش اقلیت اما قدرتمند در جریان صهیونیسم، در نتیجه بحران هویت داخلی و ادامه آسیبپذیری امنیتی این رژیم، به شکل گفتمان فراگیر درآمده و به نحو محسوسی موفق شده افکار عمومی و عملکرد رهبران سیاسی آن را در عرصه سیاست خارجی رادیکالیزه نماید. در همین راستا، دولت راستگرای نتانیاهو در شش سال گذشته با تشکیل دولت مستقل فلسطینی به شدت مخالفت کرده، بر روند شهرکسازی در اراضی اشغالی افزوده و از کاربرد هر گونه خشونت علیه مردم بیدفاع غزه ابایی نداشته است. در نتیجه این تحول، اسرائیل به طور کامل از ژست صلحطلبانه خود دست کشیده و بیش از پیش در موقعیت تهاجمی نسبت به محیط پیرامونی خود قرار گرفته است. ادامه این وضعیت هرچند ممکن است به صورت مقطعی همگرایی در داخل جامعه اسرائیل را تقویت کند، ولی در میانمدت به آسیبپذیری و انزوای این رژیم در منطقه و جهان میانجامد.
Although the Israeli government has a secular nature، Zionism is increasingly prevailing its internal and external affairs. Using the theory of securitization، the paper addresses religious Zionism orientation، as belief of minority but with strong voice، of the Israeli government with increasing status which in turn is a result of identity crisis and security vulnerabilities; so it has been the dominant and comprehensive discourse of the country and has been successfully radicalized its foreign policy. In this way، Netanyahu''s administration has been opposing establishing a Palestinian government and increased pace settlements with no restrain from use of violence against the defenseless people of Palestine. Implementing this policy، Israel is not taking peace lover position anymore and has adopted an intrusive approach against its peripheral environment. Although this policy may lead to more convergence in short term in Israel، however، in midterm، it can result in more isolation and vulnerability of Israel.
خلاصه ماشینی:
اکنون صهیونیسم مذهبی به عنوان گرایشی در میان طیف ایدئولوژی صهیونیسـتی به درجه ای از نفوذ و اقتدار در عرصه سیاست داخلی اسرائیل دست یافته که می تواند به راحتی اندیشه های افراط گرایانه و خطرناک خود را در سیاست خارجی این رژیم دنبال نمایـد.
٢ بر خلاف جریان غالب در میان دین مداران ارتدوکس یهود که قائل به لـزوم ظهور مسیحا٣ برای نجات و رستگاری قوم یهود و مآلا بازگشت آن به سرزمین موعود بودند و نیز ظهور منجی را امری می دانستند که دفعتا حادث خواهد شد و لزوما ماهیتی آخر الزمـانی و 4 فرابشری خواهد داشت ، عده اندکی از نظریه پردازان ارتدوکس معتقد بودنـد ظهـور منجـی نـه واقعه از جنس انقلاب ، بلکه فرایندی از جنس تحول و تطـور تـاریخی اسـت و از ایـن منظـر، ایجاد پایگاه ملی برای قوم یهود حتی به صورت محدود، خود بخشی از این تطور این قـوم بـه سمت فلاح و نجات خواهد بود.
اندیشه صهیونیسم مذهبی از کوک پدر تا کـوک پسـر و از زوی یهـودا تـا پیـروانش بـه تدریج به سمت افراطی گرایـی تحـول یافـت تـا جـائی کـه عـده ای در نسـل هـای مـؤخرتر صهیونیست های مذهبی معتقد بودند باید با ایجاد بحران مصنوعی و تحریک دیگران برای به راه انداختن جنگی علیه اسرائیل ، خداوند را در مقابل عمل انجام شـده قـرار دهنـد تـا بـرای ظهور مسیحا و کمک بـه اسـرائیل در نبـرد مقـدس وارد عمـل شـود.