چکیده:
قصههای عامه یکی از محبوبترین انواع ادب شفاهی و بستری مناسب برای مطالعۀ فرهنگ هر ملت است. این قصهها دربردارندۀ عناصر جادویی است که از گذشتههای دور، جزئی از باورهای رایج در میان مردم بوده است. عناصر جادویی قصهها را میتوان به سه گروه شخصیتهای دارندۀ قدرت جادویی، اشیای دارندۀ قدرت جادویی و کلام جادویی تقسیم کرد. ترتیب بسامد و فراوانی این عناصر در قصهها عبارتاند از: اشیای برساختۀ بشر، عناصر طبیعت، جادوگران، اشیای خیالی، موجودات خیالی، کلام جادویی، موجودات پیکرگردان، حیوانات جادوگر و شیطان. یافتهها نشان میدهند که عناصر جادویی در 89% جامعۀ آماری، در قصههای دربردارندۀ کهنالگوی سفر دیده میشوند. عناصر جادویی در روساخت قصهها، در تحلیل عمیقتر خود با خویشکاریهای انگارههای کهنالگویی در ژرفساخت قصه در پیوند هستند. کارکرد دوگانۀ دارندگان قدرت جادویی سبب شده است عناصر جادویی دارای خویشکاری دوگانۀ کهنالگویی، رهاییبخش و خطرناک باشند که جادوی سفید و جادوی سیاه نام گرفته است. بدین سبب در قصهها انگارۀ کهنالگویی سایه با خویشکاری خطرناک و جادوی سیاه، نقش درگیرکردن قهرمان با چالشها را به عهده دارد و انگارۀ کهنالگویی پیرخرد با خویشکاری یاریگری و جادوی سفید، نقش رهانندگی قهرمان از چالشها را به عهده گرفته است.
Folklore Fictions such as mystery and legends contain magical elements which have been considered since further past years among people. Whereas the metaphysical beliefs provide the psyche calm، they have approved their places despite of scientific progress. Folklore Fictions are one of the most popular features of folkloric culture which has provided the suitable bed for the collective consciousness of a nation. This study approaches two layers including; deep-structure and surface structure of fiction simultaneously. The different forms of magic appear in the surface structure، while the deep structure refers to the critical method of archetype. The findings show that 89% of magical elements appear in the fictions containing the archetype of hero’s journey. Such fictions overlap with the archetypal elements .There are either white or black magic due to archetypal heroes in such fictions، their connections are as if that shadow or the black magic make conflict for the hero and the archetype of old wisdom or white magic guide the hero، in order to remove problems. Their functions are diabolical. The different forms of magic make the elements of fiction which are respectively frequent like: the magical objects، the natural elements، the human personality، the imaginative elements and creatures، the semi-human creatures، the surrounding elements of human، the pseudo-animals، semi-animals، and Satan.
خلاصه ماشینی:
"سایه در روان شناسی یونگ ، از مهم ترین کهن الگوهاست ؛ زیرا در «مبارزه برای رهایی» شاهد جدال و ستیز من خویشتن با سایه هستیم : «این ستیزه در کشمکش انسان بدوی برای دست یافتن به خودآگاهی، به صورت نبرد میان قهرمان کهن الگویی با قدرت های شرور آسمانی که به هیئت اژدها و دیگر اهریمنان نمود پیدا میکنند، بیان شده است » (همو، ١٣٨٧: ١٧٥)؛ از این رو، این کهن الگو بیشتر در شخصیت های ضدقهرمان به شکل های مختلفی نظیر دیو، اژدها، غول و دیگر نیروهای بازدارنده یا حتی انسان های بدطینت فرافکنی و نمادینه میشود.
در این پژوهش به بررسی خویشکاری یا همان کارهای مشابه و تکراری انگاره های کهن الگویی در قالب شخصیت های مختلف قصه در پیوند با عناصر جادویی پرداخته شده است .
بررسی این پژوهش دربارة عناصر جادویی در قصه های عامه نشان میدهد که دسته بندی پیشین که پگاه خدیش ارائه داده است ، در برخی موارد نیاز به بازبینی دارد.
نکتۀ مهم آن است که عناصر جادویی، بیشتر در قصه ها با هم و در کنار هم دیده میشوند؛ زیرا گاه قهرمان به قدرت چند عنصر جادویی برای چیرگی بر چالش های فراتر از توان ، پیش روی خود نیاز دارد.
همین نکته سبب شده که پیوند میان عناصر جادویی و انگاره های کهن الگویی در قصه ، آشکار شود، چنانکه پیر خرد، رهاییبخش قهرمان با جادوی سفید در پیوند است و ضد قهرمان با جادوی سیاه و به چالش کشیدن قهرمان با کهن الگوی سایه در پیوند است ."