چکیده:
هدف اصلي اين پژوهش، بررسي رابطه علي باور خودكارآمدي معلم با عملكرد تحصيلي دانش آموزان با ميانجي گري مديريت كلاسي و رويكردهاي تدريس در معلمان مقطع متوسطه شهر ازنا بود. در اين مطالعه علي- همبستگي، تمام جامعه آماري كه تعداد 300 نفر بودند، به عنوان نمونه انتخاب و مطالعه شدند. ابزارهاي استفاده شده در اين پژوهش پرسشنامه خودكارآمدي معلم بافت كلاس و مدرسه، پرسشنامه نگرش و باورها در كنترل كلاس درس و پرسشنامه رويكردهاي تدريس بودند. ارزيابي مدل پيشنهادي با استفاده از روش تحليل مسير نرم افزار AMOS20 انجام گرفت. بر اساس نتايج اين پژوهش، مدل پيشنهادي روابط علي بين متغيرهاي ياد شده، از برازش قابل قبولي برخوردار بود. در مدل پيشنهادي پژوهش، نتايج نشان دادند كه باور خود كارآمدي معلم هم به گونه مستقيم و هم به گونه غير مستقيم از راه مديريت كلاسي و رويكرد تدريس دانش آموز محور با عملكرد تحصيلي رابطه دارد، اما باور خود كارآمدي معلم از راه رويكرد تدريس معلم محور روي عملكرد تحصيلي معني دار نبود. برازش بهتر از راه حذف مسيرهاي غير معني دار باور خود كارآمدي معلم به رويكرد تدريس معلم محور و رويكرد تدريس معلم محور به عملكرد تحصيلي بدست آمد.
خلاصه ماشینی:
هم چنين ، قلائي ، کديور، صرامي و اسفندياري (١٣٩١)، با توجه به مدل کاپرارا و همکاران (٢٠٠٦) پژوهشي انجام دادند که باور خودکارآمدي معلمان به عنوان تعيين کننده مقدار رضايت شغلي آن ها و عملکرد تحصيلي دانش آموزان در قالب يک مدل پيشنهادي به روش تحليل معادلات ساختاري مورد تجزيه تحليل قرار گرفت که تمام ضرايب مسيرها به جز ضريب مسير بين رضايت شغلي معلم و عملکرد تحصيلي دانش آموزان معنادار بود.
اين پژوهش همسو با چنين روندهاي پژوهشي توجه خود را به متغيرهاي شناختي -اجتماعي کارآمد بر عملکرد تحصيلي معطوف کرده است و متغيرهايي چون باور خودکارآمدي معلم ، مديريت کلاسي ، رويکردهاي تدريس (معلم محور و دانش آموز محور) و ارتباط اين متغيرها را با عملکرد تحصيلي دانش آموزان در قالب يک مدل مورد بررسي قرار داده که مدل پيشنهادي در شکل ١ ارايه شده است .
بحث و نتيجه گيري اين پژوهش با هدف بررسي رابطه علي باور خودکارآمدي معلم با عملکرد تحصيلي دانش آموزان با ميانجي گري مديريت کلاسي و رويکردهاي تدريس انجام گرفت .
در اين پژوهش هم چنين ، رابطه غير مستقيم باور خودکارآمدي معلم از راه رويکرد تدريس دانش آموز محور روي عملکرد تحصيلي معني دار بود.
باور خودکارآمدي معلمان درباره خود کارآمدي شان بر تصميم هاي آموزشي آن ها تأثير مي گذارد و از اين راه بر يادگيري و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مؤثر است (هاگي و مورفي ٨٤ ٢٠٠٣، به نقل از قلائي و همکاران ، ١٣٩١).