چکیده:
هدف محقق از پژوهش حاضر مقايسه متغيرهاي جمعيت شناختي، فرهنگي، و مذهبي زوج هاي عادي و متقاضي طلاق در شهر تهران است و جامعه آماري اين پژوهش را زوج هاي متقاضي طلاق مراجعه كننده به دادگاه خانواده در شهر تهران و زوج هاي عادي تشكيل مي دهند. نمونه اوليه شامل 156 زوج متقاضي طلاق و 164 زوج عادي بود و پس از ريزش 132 زوج متقاضي طلاق و 132 زوج عادي باقي ماندند. پرسش نامه تحقيق شامل دو پرسش نامه (جمعيت شناختي و باورهاي مذهبي) بود. در پرسش نامه جمعيت شناختي اطلاعاتي مثل زمان ازدواج، تحصيلات، تفاوت هاي فرهنگي، و قوميت استفسار شد و شركت كنندگان در تحقيق آن را تكميل كردند. پس از تكميل پرسش نامه ها، داده ها با نرم افزار Spss v15 و با استفاده از آزمون هاي خي دو (chi-squared) و كوكران تحليل شد. تحليل نتايج نشان داد كه تفاوت فرهنگي زياد، تفاوت مذهبي زياد، سن زير 25 سال مرد در زمان ازدواج، سن زير 20 سال زن در زمان ازدواج، ميزان آشنايي كم تر از شش ماه زوجين، و اختلاف تحصيلات بيش از دو مقطع زن و مرد در دو گروه زوج هاي عادي و متقاضي طلاق تفاوت هاي معني داري داشتند.
خلاصه ماشینی:
"خیاط غیاثی و همکاران (١٣٨٩) در تحقیق خود به این نتیجـه رسـیدند کـه اخـتلاف سطح تحصیلی زوجین ، تفاوت سنی زوجین ، تحصیلات زن ، و سن ازدواج احتمال طلاق بین زوج های شیرازی را افزایش می دهد.
٥. آیا مدت زمان آشنایی دختر و پسر قبل از ازدواج می تواند بـر احتمـال طـلاق زوجین تأثیری داشته باشد؟ با توجه به نتیجة آزمون خی دو و کوکران ، جدول ٣، اگر مـدت زمـان آشـنایی زوجـین کم تر از ٦ ماه باشد احتمال طلاق آن ها بیش تر است (٠٠٥<p).
٦. نتیجه گیری همان طور که نتایج این تحقیق نشان داد عوامل دموگرافیک بر احتمال طلاق زوجین مؤثرند، از جمله پایین تر بودن سن مردان از ٢٥ سال و پایین تر بودن سن زنان از ٢٠ سـال ، تفـاوت تحصیلی بیش از دو مقطع ، تفاوت مذهبی و فرهنگی زیاد، بیش از دو سال بزرگ تـر بـودن زن و بیش از هشت سال بزرگ تر بودن مرد از عواملی هستند که می تواند احتمال طـلاق را در بین زوجین افزایش دهد که در ادامه به تحلیل این نتایج خواهیم پرداخت ."