چکیده:
موارد تشابه بسیاری بین دیدگاههای فلسفی افلوطین و ملاصدرا وجود دارد؛ یکی از این موارد مباحث نفس است. هدف ما در این تحقیق بررسی میزان اشتراک دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ در خصوص احوال نفس در سه مقطع نفس قبل از بدن، با بدن، و بعد از بدن است که با شیوة توصیفی ـ تحلیلی انجام میشود.
در اولین مقطع هر دو فیلسوف با اختلافی اندک به وجود نفسِ پیش از بدن قائلاند. در دومین مقطع نظر افلوطین این است که با وجود همکنشی بین نفس و بدن نفس ماهیتاً با بدن بیگانه است، اما ملاصدرا نفس را در مقاطعی با بدن متحد میداند. با این حال از نظر او بهسبب حرکت استکمالی جوهری از بدن فاصله میگیرد و با مرگ آن را کاملاً رها میکند. در سومین مقطع به نظر افلوطین نفس بعد از خروج از بدن به جایگاه اصلی خود بازمیگردد، اما تخیلات و تصورات این دنیایی را در ادامة حیات خود به همراه دارد و به نظر ملاصدرا نفس بدن را رها میکند و بهترتیب در بدنهای مثالی و اخروی خودساخته به حیات خود ادامه میدهد. اختلاف عمدة این دو فیلسوف در این مقطع این است که افلوطین برای انسانهای رشدنیافته معتقد به تناسخ است، اما ملاصدرا بههیچوجه تناسخ را نپذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
مقدمه مهم ترین پرسش بشر پرسش از خویشتن خویش است و این که «من » کیستم ؟ آیـا چنـان کـه برخی گفته اند: من فقط این بدن مادی هستم ؟ یا آن گونه که برخی دیگر گفته اند: «من » فقـط اندیشه ام و مابقی جز استخوان و ریشه نیستم ؟ آیا «من » ترکیبی از مـاده و معنـا هسـتم ؟ آیـا حقیقت من ثابت است یا من متحول و متغیر هستم ؟ اگر حقیقت ثابتی دارم قبل از بدن کجـا بوده ام ؛ در عالم مثال ، در عالم ذر، یا در عالم عقل ؟ اگر هم زمان با بدن یا پس از شکل گیـری بدن ایجاد شده ام ، حقیقت «من » ثابت می ماند یا تغییر ماهیت می دهم ؟ اگر متغیر هستم هویت من در تغییر است یا تغییرات من سطحی است ؟ اگر متغیر هستم مبدأ و معاد من چیست ؟ از کجا آمده ام ، آمدنم به چه سبب بوده است ، و پس از این زندگی به کجا خواهم رفت ؟ تـأثیر خود «من » در این تغییرات در چه حد است ؟ مرگ «من » چگونه است و چـه معنـایی دارد؟ آیا پس از مرگ باز «من » هستم یا دیگر «من »ی نیست ؟ اگر هست چه چیز «من » باقی اسـت و بقای «من » به چه نحو است ، موقت است یا دائم ، و یا در آن جا هم حیات متنوع و متغیری دارم ؟ نسبت «من » پس از مرگ با «من » قبل از مرگ چگونه است ؛ آیا «من » به گذشـتة خـود مرتبط هستم یا با آن قطع ارتباط خواهم کرد و این ارتباط چگونه است ؟ این که اولین بار چه کس یا کسانی از نظر عقلی به مبحث نفس پرداخته انـد و ماحصـل اندیشه های او/ آنان چه بوده است به خوبی روشن نیسـت ، امـا نفـس یکـی از دو مبحـث عقلانی و اصلی فلسفة کلاسیک بوده است که بعد از بحث از مبدأ رکن مباحـث فلسـفی به حساب می آمده است .