چکیده:
هدف پژوهش، بررسی عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و زمینهای مؤثر بر میزان مشارکت شهروندان در حوزهی امور شهری مرتبط با شهرداری در بین شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر شوشتر است. در این تحقیق به ابعاد مشارکت شهروندان و عوامل آن پرداخته شدهاست. مبانی نظری تحقیق حاضر بر پایهی دیدگاههای روانشناختی و جامعهشناختی مشارکت استوار است. روش تحقیق، روش پیمایشی است؛ همچنین در این تحقیق از مطالعهی اسناد و مدارک و منابع کتابخانهای استفاده شده و بهمنظور جمعآوری اطلاعات از ابزار «پرسشنامهی ساختیافته» بهره گرفته شدهاست. در این تحقیق، از روش نمونهگیری خوشهای استفاده شده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 373 نفر تعیین شد. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، بین متغیرهای مستقل رضایتمندی شهروندان، اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، آگاهی شهروندان و درآمد با متغیر وابستهی میزان مشارکت رابطهی معنیداری وجود دارد و جهت رابطهها مثبت و مستقیم است. بعبارت دیگر هر چقدر میزان رضایتمندی، اعتماد، آگاهی، احساس تعلق و درآمد شهروندان بالا برود میزان مشارکت هم بیشتر میشود. یافتهها تفاوت میزان مشارکت را در بین شاغلین و غیر شاغلین تأیید میکند و همچنین میانگین نمرهی مشارکت اجتماعی در طبقات مختلف به لحاظ آماری و بر اساس مقدار F معنیدار میباشد و میزان مشارکت در طبقات متوسط و بالا بیشتر است ضمن اینکه مدت زمان سکونت در محل، متغیر بسیار مهمی است که معنیدار است به گونهای که هر چه مدت زمان سکونت در محل بیشتر باشد، میزان مشارکت اجتماعی شهروندان بیشتر میشود.
خلاصه ماشینی:
"در این تحقیق ارتباط متغیرهای روانشناختی ـ اجتماعی مانند احساس رضایتمندی، احساس اعتماد شهروندان، متغیرهای محیطی مانند مدت زمان سکونت شهروندان و متغیرهای پیشینهای مانند سن، جنس، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل شهروندان با میزان مشارکت شهروندان در امور شهری مورد مطالعه قرار گرفت.
به لحاظ وضعیت تأهل دادههای آماری بیانگر مشارکت بیشتر متأهلین در حوزهی امور شهری است از اینرو میتوان گفت بین دو متغیر مشارکت اجتماعی شهروندان و وضعیت تأهل آنان رابطه وجود دارد؛ همچنین بر اساس آزمون آنالیز واریانس یکطرفه به منظور نمایش تفاوت میانگین نمرهی مشارکت اجتماعی بر حسب مدت زمان سکونت در محل، مقدار آزمون فیشر 10/7= F در سطح 04/0 معنیدار است.
نتیجهی تحقیق حاضر نیز مؤید این نظر است، بطوری که ارتباط معنیداری بین میزان توانایی شهروندان برای کنشهای مشارکتی در امور شهری و میزان مشارکت آنها وجود دارد.
این تحقیق نشان داد که شهروندان مورد مطالعه نزدیکترین مفهومی که از مشارکت اجتماعی در ذهن خود دارند مشارکت در رعایت قوانین و مقررات شهری و مشارکت در ارائهی کمک فکری بوده است و دورترین مفهومی که از مشارکت در ذهن داشتهاند مشارکت عملی و اجرایی بوده است؛ همانگونه که ملاحظه میشود شهروندان در اموری که جنبهی قانونی پیدا میکند و جزء الزامات زندگی شهری است (نظیر رعایت قوانین و مقررات شهری) و نیز در اموری که آسانتر میباشد (ارائهی پیشنهاد و نظر) آمادگی بیشتری برای مشارکت دارند؛ بنابراین مشارکت شهروندان در چارچوب مقررات و قوانین بیشتر امکانپذیر خواهد بود."