چکیده:
امروزه بحث و بررسي تجاري سازي علم و فناوري در محافل علمي و در ميان سياست گذاران گسترش يافته است. شرايط اقتصادي جهاني نيز در سال هاي اخير موجب گرديده كه در برنامه هاي توسعه (فصل چهارم قانون برنامه چهارم توسعه؛ مواد 16، 17 و 18 قانون برنامه پنجم) [1، 2]، به اين امر توجه شود. در ميان سياست گذاران، به طور مداوم از عنوان دانشگاه نسل سوم سخن به ميان مي آيد؛ دانشگاهي كه درگير فعاليت هاي كارآفرينانه مي گردد. از ديدگاه پژوهشگران، در عصر حاضر شناسايي، ايجاد و تجاري سازي دارايي هاي فكري به اهداف نهادي بسياري از سيستم هاي دانشگاهي تبديل شده است.
مفهوم تجاري سازي علم و به دنبال آن كارآفريني دانشگاهي، مانند بسياري از مفاهيم ديگر، از بيرون مرزهاي جغرافيايي وارد كشور شده است و اين وارداتي بودن از يك طرف مي تواند فرصت هايي را براي استفاده از تجربيات ساير جوامع فراهم سازد و از سوي ديگر چالش هايي در تطابق با ويژگي هاي زمينه اي و ساختاري و فرهنگي فراهم سازد. بنابراين موضوع تجاري سازي در ايران بايد متناسب با ويژگي هاي زمينه اي و محلي آن ساخته شود نه اينكه الگوهاي كشورهاي پيشرو، عيناً پياده سازي گردد. اين مقاله به دنبال شناسايي و توصيف ملاحظات عمده تجاري سازي علم در ايران در جهت تشويق و ترغيب دانشگاه ها و جوامع علمي به سمت تجاري سازي است.
خلاصه ماشینی:
"از اینرو هر کشوری بهدلیل وجود تفاوت در عواملی همچون رویکرد مدیریت آموزش عالی به تمرکزگرایی یا تمرکززدایی در سیاستگذاری، نظام توزیع اعتبارات تحقیقاتی، میزان توسعهیافتگی، وضعیت نظام مالکیت فکری، نحوه تعامل با صنایع و تجارب قبلی در زمینه انتقال فناوری، وضعیت گروههای پژوهشی و سایر عوامل، از یک رویکرد خاص تجاریسازی استفاده میکند؛ بهطور مثال، اگرچه در برخی از کشورهای اروپای مرکزی توجه به تشکیل شرکتهای دانشگاهی با ساختار سرمایه کوچک و خدمات مشاوره در صدر است، اما کشورهای اسکاندیناوی تأکید بیشتر بر ثبت اختراعات و صدور پروانههای بهرهبرداری دارند.
3-3- فرهنگ رسیدن به اهداف در حوزه سیاست علم و فناوری بدون توجه به نقاط قوت بستری که پدیدهای قرار است در آن نضج یابد، امکانپذیر نیست، بنابراین در فرایند تجاریسازی، وجود برخی بسترهای فرهنگی و تقویت و استفاده بهینه از آنها میتواند بسیاری از کاستیهای سد راه اهداف تجاریسازی را خنثی و رفع کند؛ بهعنوان نمونه، در جامعه ایرانی به برخی از ابعاد به قرار زیر میتوان اشاره کرد: تأکید آموزههای دینی بر پژوهش، تفحص و سیر در آفاق و انفس، وجود شخصیتها و چهرههای ملی، علمی و پژوهشی اعم از متقدم و متأخر و معاصر برای الگوپردازی در فرهنگ علمی تحقیقاتی و اشاعه آن، وجود قابلیتهای موضوعی، پژوهشگران، یافتههای پژوهشی و انتشارات علمی و پژوهشی، وجود پژوهشگران، اندیشهگران و صاحبان فکر، تجربه و تخصص ایرانی مقیم در خارج از کشور که مشورت با آنها در بهبود و ساماندهی وضع موجود علم، فناوری و تحقیقات در کشور بسیار سودمند است؛[27] از طرفی، برخی مسائل را نیز باید در سیاستگذاریها در نظر گرفت؛ از جمله اینکه بنابر پژوهشهای انجام شده [32] یکی از اصلیترین مشکلات تجاریسازی در ایران، «فرهنگ متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان» است."