چکیده:
گسترش سريع علم به عنوان نتيجه قهري تلاش بشر براي شناخت پديده هاي پيراموني خود، وضعيتي را پيش كشيده است كه به شكاف ادراكي عموم نسبت به علم مشهور است. اين شكاف ادراكي ميان علم و عامه مردم، باعث عدم پذيرش علم، عدم حمايت از علم و از همه مهم تر عدم مشاركت در علم است كه مانع و چالش بسيار جدي در برابر رشد روزافزون علم تلقي مي شود. بدين جهت ترويج علم، شامل مجموعه اي از برنامه ها و فعاليت هايي است كه در راستاي فهم پذيركردن مفاهيم علمي براي عموم مردم و ارتقاي توان درك عموم براي فهم مفاهيم علمي انجام مي شود. اين فرايند به عنوان مقوله اي فرارشته اي در همه حوزه هاي علمي به منظور ارتقاي آگاهي و دانش و بينش عموم، تقويت باور و اعتماد عمومي به علم، جلب مشاركت عامه در علم، آموزش علوم به مردم عادي انجام مي شود، اما حوزه ترويج يا «عمومي سازي» علم نيز مانند هر انديشه و تفكر ديگري، شاهد تحولات و ديدگاه هاي متفاوتي بوده است. بر اين مبنا، مقاله حاضر مي كوشد ضمن اشاره به تاريخچه اي از ترويج علم و واكاوي مفاهيم و اهداف آن، ديدگاه ها و الگوهاي مختلف اين فرايند را به لحاظ تاريخي و كاركردي با مروري نظام يافته بحث و بررسي كند.
خلاصه ماشینی:
"این فرایند بهعنوان مقولهای فرارشتهای در همه حوزههای علمی بهمنظور ارتقای آگاهی و دانش و بینش عموم، تقویت باور و اعتماد عمومی به علم، جلب مشارکت عامه در علم، آموزش علوم به مردم عادی انجام میشود، اما حوزه ترویج یا «عمومیسازی» علم نیز مانند هر اندیشه و تفکر دیگری، شاهد تحولات و دیدگاههای متفاوتی بوده است.
به اعتقاد وی این مدل بر پنج فرض زیر استوار است: 1) همگانی کردن علم همانند پلی برای ایجاد ارتباط بین دانش تخصصی دانشمندان و عموم مردم است، 2) عامه یا مخاطبان همگانی کردن علم، افرادی همگن و متجانس هستند و در مورد موضوعات علمی، رویکرد مشابهی دارند، بنابراین در این رویکرد ذهن مردم همچون لوحی سفید در نظر گرفته میشود که بهسادگی میتوان علم را وارد آن کرد، 3) همگانی کردن علم، بهویژه در قرن بیستم، تبادل یکطرفه افکار و عقاید دانشمندان با عموم مردم است، 4) هدف عمومیسازی علم، ترویج و ترفیع علم از راه ایجاد علاقه به علم در بین عموم مردم است و 5) مطلب علمی همگانی شده در فرایند همگانی کردن چیزی را از دست میدهد.
Scientific literacy Vrana Public understanding of science در این دیدگاه، همگانیسازی علم تنها به افراد بیسواد علمی محدود نیست، بلکه عموم مردم نیز بهعنوان مخاطبان هدف، در نظر قرار میگیرند.
در سطح عملی هم با استفاده از این مدل میتوان پیامهایی متناسب با ویژگیهای فردی و شرایط فکری و فرهنگی مخاطبان برای آنها تولید کرد، اما یکی از انتقادهایی که پژوهشگران به مدل مبتنی بر بافت وارد کردهاند، عدم توجه کافی به مشارکت عموم در فرایند علم بوده [39] که در الگوهای بعدی مورد توجه قرار گرفته است."