چکیده:
توانمندسازي فرايندي است كه با حضور در جريان زندگي زنان، حق انتخاب و آزادي عمل را براي آنان به ارمغان مي آورد. شكل گيري فرايند توانمندسازي زنان نيازمند پيش شرط هايي است. يكي از مواردي كه بيشتر صاحب نظران اين حوزه بر آن تاكيد داشته اند، نقش آفريني «منابع» در جهت تحقق اهداف مطرح شده است. اما منظور از منابع، تنها تاكيد بر سرمايه هاي اقتصادي زنان نيست. در ادبيات توانمندسازي، قوانين و سياست گذاري ها نيز به عنوان يك منبع قابل اعتنا در نظر گرفته مي شود كه مي تواند جايگاه زنان را بهبود بخشد. در پژوهش حاضر با عنوان «واكاوي رابطه انواع نظام هاي رفاهي با توانمندسازي اقتصادي زنان» «سياست گذاري هاي اجتماعي» در انواع نظام هاي رفاهي به عنوان عاملي اثر گذار در جريان توانمندسازي زنان درنظر گرفته شده است و سعي بر آن است تا با مقايسه ميزان توانمندي اقتصادي زنان در سه نوع از نظام هاي رفاهي ليبرال، محافظه كار و سوسيال دموكرات، معلوم گردد كدام نوع از سياست گذاري هاي اجتماعي توانسته است موقعيت مناسب تري را براي زنان فراهم سازد.بدين منظور با استفاده از داده هاي گزارش سازمان بين المللي كار در خصوص شكاف جنسيتي (2014) و به كارگيري روش تحليل ثانويه به بررسي شاخص هاي توانمندي اقتصادي زنان در بين 18 كشور منتخب كه بر اساس تقسيم بندي اندرسون در يكي از سه نوع نظام رفاهي مذكور قرار گرفته اند، پرداخته شده است.نتايج نشان مي دهد كه تفاوت در نوع سياست گذاري هاي اجتماعي-رفاهي در دولت هاي رفاه، ميزان غير همساني از توانمندي هاي اقتصادي را براي زنان فراهم كرده است به گونه اي كه درنظام هاي رفاهي محافظه كار با سياست هاي اجتماعي مبتني بر الگوي مرد نان آور، زنان از توانمندي اقتصادي ضعيف تري برخوردارهستند وميانگين توانمندي اقتصادي زنان در دو گروه از كشورها با نظام هاي رفاهي ليبرال و سوسيال دموكرات بالاتر است.
خلاصه ماشینی:
"امـا پرسـش اساسـی این است که کدام روش می تواند وضعیت افراد جامعه را بهبود بخشـد؟ کـدام نـوع از دولت های رفاه می تواند به خروج زنان از وضـعیت دریافـت کننـدگان منفعـل خـدمات اجتماعی و ورودشان به جامعه ، به عنوان افرادی که توانایی انتخاب هـای مسـتقل بـرای زندگی خویش را دارا هسـتند و همچنـین در دگرگـونی هـای اجتمـاعی نقـش آفرینـی می کنند، کمک نماید؟ چه نوع از سیاست گذاری های اجتماعی درکدام دسته از نظام های رفاهی توانسته اند با ایجاد فرصت هـای مناسـب بـرای زنـان موجبـات توانمنـدی در سطوح گوناگون از جمله در زمینه اقتصادی را برای آنان فراهم سازند؟ بر همین اساس در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت توانمندی اقتصـادی زنـان در سه نوع از دولت های رفاهی (لیبرال ، سوسیال دموکرات و محافظه کار)خواهیم پرداخت تا ضمن نشان دادن وضعیت زنان در هر کدام ازنظام هـای رفـاهی مـذکور، نسـبت بـه شرایطی که می تواند جایگاه زنان را ارتقاء بخشد شناخت دقیق تری پیدا نماییم .
اما این کـه درمطالعـه حاضر روابط چگونه است و کدام نوع از دولت هـای رفـاهی مـد نظـر مـا در پـژوهش حاضر توانسته اند در مقام عمل وضعیت مناسب تری را برای زنان فراهم سـازند سـوالی است که به پاسخ آن می پردازیم : با توجه به نتایج حاصل از میانگین زنان نسبت به مردان ، در شاخص کلی توانمنـدی اقتصادی و زیر شاخص های مربوط به آن مشاهده می شود که کشورهای محافظه کار در مجموع خروجی های مورد نظر ما (شامل ٦ مورد) وضعیت ضعیف تـری را نسـبت بـه کشورهای لیبرال و سوسیال دموکرات در خصوص توانمندی اقتصادی زنان داشته اند."