چکیده:
يكي از موضوعات در جامعه شناسي معرفت جديد، توجه به چگونگي روابط دو قلمرو معرفت و جامعه در ابعادي مانند علم، فناوري، سازمان ها و گروه هاي حرفه اي و مسائل اجتماعي آن ها در جامعه اطلاعاتي است. دنيل بل، به عنوان پيشگام نظريه پردازي، با انديشه هايش درمورد جامعه پساصنعتي و اطلاعاتي، چشم اندازها و مواضع معرفتي جديدي را پيش روي بازسازي جامعه شناسي معرفت قرار داده است. اين مقاله، با استفاده از روش اسنادي و با ارائه مدل تحليلي پيشنهادي، به واكاوي و ارزيابي آن بخش از ديدگاه هاي بل كه متضمن اشارت هايي براي جامعه شناسي معرفت جديد است، مي پردازد. در اين راستا، ضمن استخراج مدل تحليلي بل در تعريف جامعه و چگونگي كاربست مقوله زمان و پويايي در آن، عمق، درجه، سطح، هدف و عامل مسلط تعين، تحليل مي شود. درنتيجه، به نظر مي رسد با درنظرگرفتن اقتضائات روند جهاني شدن جامعه اطلاعاتي و درهم تنيدگي مناسبات سياسي و اقتصادي با مسئله قدرت، تحليل مسئله كانوني «تعين اجتماعي معرفت» در انديشه بل و ساير جامعه شناسان جامعه اطلاعاتي ايجاب مي كند تا روابط متقابل ميان جامعه و معرفت (علوم و فناوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي) با توجه به تاثير متقابل علم و جامعه و همچنين ماهيت ساختاري يا عامليتي فناوري لحاظ شود.
خلاصه ماشینی:
درنتيجه ، به نظر مي رسد با درنظرگرفتن اقتضائات روند جهاني شدن جامعۀ اطلاعاتي و درهم تنيدگي مناسبات سياسي و اقتصادي با مسئلۀ قدرت ، تحليل مسئلۀ کانوني «تعين اجتماعي معرفت » در انديشۀ بل و ساير جامعه شناسان جامعۀ اطلاعاتي ايجاب مي کند تا روابط متقابل ميان جامعه و معرفت (علوم و فناوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي ) با توجه به تأثير متقابل علم و جامعه و همچنين ماهيت ساختاري يا عامليتي فناوري لحاظ شود.
در جامعه شناسي معرفت جديد، مسائلي نظير انواع جديد سازمان اجتماعي دخيل در معرفت ، موقعيت اجتماعي جديد معرفت و فرهنگ و نظريه هاي جديد قدرت و جنسيت به جاي نظريه هاي کلاسيک اقتصادي ، طبقاتي و نهادي مطرح مي شود و تمرکز بر معرفت روزمره و مسائل جامعۀ معرفتي و فناوري اطلاعات است (توکل ، ١٣٨٧: ١١- ١٢).
همچنين از نظر وي ، جامعه شناسي بايد به مسئلۀ تغييرات در ساختارهاي اجتماعي ، اقتصادي و سياسي حاصل از فناوري هاي جديد و توانايي فزايندة آن ها براي دستکاري در طبيعت بپردازد (بل ، ١٣٨٢: ١١).
مسئلۀ اصلي جامعه شناسي معرفت (تعين اجتماعي معرفت ) در بحث از جامعۀ اطلاعاتي و مسائل معرفتي آن و نيز با عنايت به دوگانۀ ساختار- عامليت ، نيازمند درنگ و تأملي نظري ميان مؤلفه هاي جامعه ، فناوري و ذهن انسان است .
ب ) جمع بندي نظري به نظر مي رسد مسئلۀ تعين اجتماعي معرفت در جامعۀ اطلاعاتي ، به سمتي کشيده شده است که در آن ، علوم و فناوري هاي نوين ، به عنوان يکي از ارکان معرفتي سازندة جامعه ، از مؤلفه هاي اجتماعي کلان و خرد تأثير مي پذيرند.