چکیده:
اين پژوهش درباره يكي از احكام هستي شناختي ادراك حسي است. نگاه هستي شناسانه به ادراك حسي احكامي دارد؛ از آن جمله (كه شايد مهم ترين آن نيز به شمار مي آيد)، مجرد يا مادي و فيزيكي بودن ادراك است و از بين انواع ادراك، ادراك حسي به دليل ارتباط مستقيم با خارج، بيشتر در مظان مادي و فيزيكي بودن است؛ لذا در اين پژوهش مي كوشيم نظريات مادي بودن ادراك حسي را رد كنيم. براي رسيدن به مقصود، مسئله را از دو ديدگاه حصولي و حضوري بررسي كرده ايم، و براي جلوگيري از اطاله، از سويي ديدگاه موسسان سه مكتب مشاء، اشراق و حكمت متعاليه و از سوي ديگر ديدگاه روان شناسان احساس و ادراك را محور قرار داده ايم و از امور ديگر چشم پوشي كرده ايم. حاصل اين تتبع آن است كه قول ابن سينا و روان شناسان و فيزيولوژيست ها در ادراك حسي به مادي بودن آن مي انجامد و به دليل نقدهاي فراوان، مردود است، و قول اشراقيون كه قايل به حضوري بودن ادراك حسي اند و قول پيروان صدرالمتالهين كه به حصولي بودن ادراك حسي معتقدند، هر دو به تجرد ادراك مزبور مي انجامد و مورد تاييدند.
خلاصه ماشینی:
"دراینجادست کم باسه پرسش روبه روییم که درحقیقت سه پرسش پیش روبیان کنندة سه گام دربررسی تجردادراک حسی درمقطع دوم اند: اولاصورت انتقال یافته مادی است یامجرد؟پاسخ کامل این پرسش دراثبات تجردقوای ادراکی است ؛یعنی وقتی اثبات کنیم که قوای ادراکی نفس ،مجردهستند،می توانیم اثبات کنیم صوری که نزداین قواحاضرندنیزبایدبهره ای ازتجردداشته باشند؛زیراازنظر ماده ومادی نمی توانندنزدقوة مدرکة مجردحاضرباشند(صدرالمتألهین ، ١٩٨١،ج ٨،ص ٦٩)؛ ثانیامحلی که صورت به آنجاانتقال یافته (قوة حاسه وحس مشترک )مجرداست یامادی ؟ راه ساده برای اثبات تجردقوایی که محل صورادراک حسی انداین است که بگوییم وقتی تجرد مثالی صورادراک حسی اثبات شد،بالتبع محل این صورمثالی یعنی قوایی که محل حلول صور ادراک حسی هستندنیزبایددارای تجردباشند.
دراین بخش مادی بودن وجودمعلوم بالذات موجب می شدبیشترازحصولی بودن آن ،فیزیکی ومادی بودن این ادراک برای انسان تدا̧عی شود؛ولی مادراین بخش بابرداشتن گام های سه گانة نخست اثبات کردیم قوانزدنفس حضوردارند؛در نتیجه معلوم خارجی مستقیمانزدنفس حاضراست ؛ثانیااثبات کردیم که فرایندحاکم برادراک حسی بین نفس ومعلوم خارجی فرایندی است به نام اضافة اشراقی ادراکی ؛وثالثاخوداشراق نفس ،فعلی برای نفس مجردبه شمارمی آید؛یعنی این اشراق ازسوی نفس سریان وجریان یافته وبه معلوم پرتوافکنی می کندومعلوم است که فعل نفس مجرد،مجرداست ؛به ویژه ازاین جهت که هیچ گونه زمینة مادی بودن برای نفس ،چه ازحیث ̧عالم بودن وچه ازحیث معلوم بودن وجودنداردودرنتیجه این فرایند،فرایندی کاملامجرداست ومادی بودن معلوم حاضر خارجی ،مانع غیرفیزیکی بودن فراینداضافة اشراقی نمی شود."