چکیده:
جنايات بينالمللي غالباً محصول اراده و تصميم كساني هستند كه با سوءاستفاده از قدرت دولتي يا گروههاي غير دولتي، افراد ديگر را همچون ابزاري در راه تحقق مطامع حريصانه خود به خدمت ميگيرند. لذا در حالي كه حقوق جزاي داخلي، معمولاً مسئوليت اصلي را متوجه مباشر مادي دانسته و مسئوليت كساني را كه در عمليات مادي جرم دخالت نداشتهاند تنها در حد معاونت در جرم توصيف مينمايد، اتخاذ چنين شيوهاي پاسخگوي نيازها در حقوق بينالمللي كيفري نيست. محاكم بينالمللي يوگوسلاوي سابق و روآندا با تبيين و كاربست دكترين «كانون مشترك مجرمانه»، تمام كساني را كه با مداخله و همكاري خود، هرچند بدون دخالت در عمليات مادي، امكان تحقق جنايات بينالمللي را فراهم ساختهاند، به عنوان مرتكبين اصلي شناسايي كردهاند. بر اين اساس، اگر گروهي با داشتن هدف مجرمانهي واحد، با همكاري ميان اعضا، طرح مجرمانهاي را كه شامل جنايات بينالمللي است به اجرا گذارند، هر عضوي از گروه را كه در جهت پيشبرد اهداف آن، مداخله مشخصي داشته است، ميتوان مسئول تمام جناياتي دانست كه در اجراي طرح مورد توافق اعضا، به دست سايرين جامه عمل پوشيده است. با وجود اين، پذيرش دكترين مذكور به دليل متزلزل بودن جايگاه آن در حقوق بينالملل عرفي و نيز عدم تفكيك ميان سطوح متفاوت مداخله افراد در اجراي طرح مجرمانه، صحيح به نظر ميرسد. در مقابل، قضات ديوان بينالمللي كيفري بر پايه نظريه «كنترل جرم»،كوشيده اند ميان كساني كه نقش آنها در تحقق كلي فعاليت جنايي گروه، ضروري و اساسي بوده و مجرميني كه چنين نقشي نداشتهاند، تمايز قائل شوند.
خلاصه ماشینی:
"به طور خلاصه ، شعبه تجدیدنظر تادیچ در بیان عناصر مادی و روانی انواع سه گانه کانون مشترک مجرمانه به عنوان یکی از اشکال و صور مسئولیت کیفری ، عناصر مادی و روانی پیش رو را لازم دانست : (١) وجود جمعی از افراد؛ (٢) طرح مشترک با هدف یا با نتیجه ارتکـاب یکـی از جنایـات مشمول اساسنامه در میان آن ها که لازم نیست به صورت توافق صریح باشد، بلکه توافق ضمنی و بدون سبق تصمیم هم کافی است ؛ (٣) اقدام متهم در پیشبرد هدف یا فعالیت مجرمانـه گـروه ؛ (٤) سوءنیت یا قصد مجرمانه متهم در مورد ارتکاب جنایات موضوع طرح مشـترک (در خصـوص انواع اول و دوم ) و همچنین سوءنیت احتمالی یا بی پروایی خودآگاه وی در مورد جنایاتی که خارج از حدود توافق مجرمانه ولی پیامد طبیعی و قابل پیش بینی این توافـق باشـند (در خصـوص نـوع سوم )٢.
287 کدام از مشهورترین و مطلع ترین متخصصین حقوق بین المللی کیفـری بـوده انـد، بـه ایـن منبـع کلیدی تمسک نجسته است ؟ به نظر ما، پاسخ این پرسش چندان دشوار نیست : حقیقت این است که چون از یک طرف ، دکترین طرح مشترک و تبانی در حکم دادگاه نـورنبرگ ، متـرادف بـا هـم استعمال شده و از طرف دیگر، مفهوم «تبانی » به عنوان شکلی از مسئولیت کیفری ، سال ها مورد انتقاد بوده است ، قضات دادگاه تجدیدنظر تادیچ عمدا خواسته اند با فاصله گرفتن از حکـم دادگـاه نورنبرگ و دکترین تبانی که در آن مطرح شده ، خود را از انتقادات مشابه ، محفوظ دارند، در حالی که با این کار، عملا به ضعف جایگاه دکترین کانون مشترک مجرمانه نیز (کـه نهـادی هـم زاد و حتی مترادف با تبانی در نظام های کامن لاست ) به طور ناخودآگاه اذعان نموده اند."